ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
رفتیم شمال و برگشتیم ، هوا خوب بود ، بوی شالیزار، آسمون تقریبا آبی ، کیف کردن تو ارتفاعات اشکور و ....
موقع برگشت تو ماشین همسر گفت: ناراحت نشیا ، همینطوری میگم ، اون روزی که از لاهیجان برگشتیم پیامک حجاب اومده برامون. باورم نمیشد چون یادم نمیومد کجا ممکنه شالم افتاده باشه ، گفتم حتما اشتباه شده ، گفت : آخه ساعت و آدرس داشت ، باز هم فکر کردم ، یادم نیومد . رفتم تو فکر ، راد گفت : مامان عصبانی نباش. گفتم : عصبانی نیستم ،وقتی چیزی یادم نمیاد فکرم مشغول میشه، به همسر گفتم: ببین قبل خرید ذغال بوده یا بعدش ( میخواستم ساعت تراکنش خرید رو چک کنه) . گفت: ۵ دقیقه بعدش .بیشتر تعجب کردم ،گفتم ۵ دقیقه بعد که ما خونه بودیم ، آدرس رو خوند، تو کوچه ای که خونه هست بود، پس پلیس نبوده ، یعنی کی بوده که ساعت ۱۰ دقیقه به ۸ شب که تاریکه هوا ، توی کوچه بن بست راپرتچی بوده؟
حقیقتش باز هم یادم نیومد که شالم افتاده یا نه ؟ همین طور که توی فکر بودم آهنگ بعدی پلی شد(بارون اومد و یادم داد ....) ذهنم رفت ، گم شد ، دغدغه فکریم شد قد یه نقطه ، فاتحه فرستادم و گفتم روحت شاد بچه، چه روزهایی رو ما دیدیم ، چه خاطره هایی رو بچه هامون قراره برای بچه هاشون تعریف کنند.
رسیدیم تهران ، هوا آلوده بودو گرم و پر از غبار . حرف همسر که توی یه سال گذشته میگه یه شهر رو توی شمال انتخاب کن برای زندگی توی ذهنم اومد ، من اما پر از ترسم ، میترسم برم و دلم برای همه چیز ِتهران تنگ بشه، حتی آلودگی هوا، ترافیک و...، دیگه خاطراتِ تمامِ عمرم ، دوستهام ، خیابونمون و اینا بماند! همسر گفت: قبلا فقط زمستون اینطور بود، هوا چه بده، باز میترسم که بحث شمال رو پیش بکشه پس خودمو میزنم به نشنیدن و سکوت میکنم .
اوایل حتما سخت خواهدبود.شایدبشه برای یک سال امتحانش کرد.ترجیحا شهرنزدیک به تهران بگیرید که هروقت دلتنگ شدید به تهران سری بزنید.
چه سالی ازسرگذروندیم...چقدرهممون تامدتها افسرده وخشمگین بودیم
همون اولش سخته برای منی که دچارم به اینرسی حرکتی
بله چه سالهایی رو از سر گذروندیم ، چه چیزهایی دیدیم
سلام
آدم جایی خوشه که دلش خوش باشه.
امیدوارم بهترین تصمیم را بگیرید.
سلام ، ممنونم ، فعلا که فکر کردن بهش مضطربم میکنه در حدی که زیباییهاش رو هم نمیبینم. ولی کی از فردا خبر داره شاید یه روز از یه منظره سراسر سبز عکس گذاشتم و گفتم کوچ کردم.