نرسیده به درخت ، کوچه باغی ست که از خواب خدا سبز تر است


چند روز پیش، از وبلاگ  مهربانو متوجه شدم یه خانم وبلاگ نویس  فوت شدن. من هیچوقت صفحه ایشون رو نخوندم.  فقط یادم اومد اسمشون رو جایی خوندم ، سالها قبل یه شب خیلی اتفاقی یه وبلاگی رو دیدم که الان اسمش درست خاطرم نیست، ناله شبگیر بود  یا  یه چیزی توی این مایه ها ،یه آقایی نویسنده اش بود ، من اسم این خانم رو اونجا خونده بودم ، تقریبا سال ۸۷ اینابود.( فکر کنم دیگه نمینویسن)

بعد یه مدت وبلاگ نمیخوندم و برگشتم به وبلاگ خونی با خوندن وبلاگ یه خانمی به اسم لاله بود که صفحه اش اسمش توت فرنگی روی خامه بود و دو تا دوست داشت که قلم های اونها رو هم دوست داشتم مارگزیده و آیدا .

این شاخه شاخه شدن برام جالبه ، الان دیگه یادم نمیاد از پیوندِ کی ، کیو پیدا کردم و خوندمش ،ولی  گاهی میبینم هنوز مثل قدیم و با همون الگو میرم سراغ صفحات ،نه از پیوندهای خودم ، یعنی تیلو رو از صفحه ترانه میخونم ، دکتر ربولی و شمیم رو از صفحه تیلو ، خاطرات یه زن خوشبخت رو از صفحه دکتر ربولی و .....چقدروبلاگ گردی شبیه قدم زدن تو کوچه پس کوچه است .با بچه ها از سر مقصود بیک راه میفتادیم  ،کوچه به کوچه، بی هدف، قدم میزدیم ، راه های جدید پیدا میکردیم ،حالِ این انشعابِ وبلاگ گردی شبیه اون قدم زدن هاست.