خیام صادق



مامان  پای تلفن برام تعریف  میکرد که تو جمعی که بودن حرف کشیده شده به درگذشته ها ( درگذشتگان درسته چون برای انسان از جمع (ها) استفاده نمیشه ولی متن خیلی کتابی میشد)  ، یکی از پسرهای فامیل (فکر کنم ۶_۴۵ ساله است) گفته که غصه نخورید، همه اونها هم اینجا هستن و حضور دارند و فقط ما نمیبینیمشون . بعد به مامانم گفته که مثلا شوهر شمام دائم از احوالاتتون باخبره ! بعد به مامانم گفته که شوهر شما کدوم بچه اش رو بیشتر دوست داشته؟ مامان : هر سه تا رو دوست داشت ولی رابطه اش با 《الف》 خیلی خاص بود ، اونم گفته :پس از همه بیشتر به 《الف 》سر میزنه .

صحبت مامانم که تموم شد بهش گفتم ، پسره مُرده ؟!  فقط یکی که خودش مرده و برگشته میتونه اینقدر قاطع حرف بزنه !

من نمیگم اینطوری که این آدم یا آدمهای دیگه میگن هست یا نیست ، چه بسا که قلبا هم دوست دارم ، بابا م  همیشه کنارم باشه ، میگم وقتی چیزی اینقدر پنهانِ و دیتاهایی که ما داریم خیلی زمینیه و محدود و بیشتر بر اساس حدس و گمان و آمال و آرزوهامونه چطور میتونیم قاطع همچین چیزی بگیم . اصلا چطور جرات میکنیم خیلی مطمئن در موردش حرف بزنیم ! 


به قول خیام 

از جمله رفتگان این راه دراز

باز آمده ای کو که بما گوید راز

نظرات 3 + ارسال نظر
سلام پنج‌شنبه 5 مهر 1403 ساعت 14:00

نمیدونم واقعا چرا همه چیز تو دنیا معماگونه ست ولی انگار ادما به دنیا اومدن تا معما حل کنن.
وقتی ادمای با درک بالا مثل شما رو میبینم خوشحال میشم. و ارزو میکنم نظاره گر نباشن و برن دنبال جواب سوالهای مهمی مثل اینکه ایا از پس امروز بود فردایی؟ یا از کجا امده ام امدنم بهر چه بود به کجا میروم اخر......

بله ، بشر برای قبل تولد کلی دیتا داره چطوری جنین تشکیل میشه و ... اما برای مرگ بشر ناتوان بوده ، بیشتر حدس و گمانه و شاید آرزو . ممکنه از اونجا بیاد که آدم دوست داره فنا ناپذیر باشه .
شما لطف دارید ، بعد از فوت پدرم این سئوالات برام خیلی پررنگ شده بود چون دلتنگی آدم رو بیچاره میکنه و دوست داری که به خودت وعده بدی که دیر یا زود همدیگه رو میبینید اما یه روزی احساس کردم چیزی تا مرز دیوونگی نمونده ، فکر کنم خوندن فلسفه و ... نیاز به روحیه قوی داره که آدم یهو به پوچی نرسه.

سلام پنج‌شنبه 5 مهر 1403 ساعت 00:31

البته قبول دارم حرفای عموم مردم بدون علم و اگاهیه و خیلی وقتا داستان تعریف میکنن
ولی اگر به فلسفه علاقه داشته باشین از راههای منطقی که طولانی هم هست به این نقطه میرسن که مرگ وارد شدن در اگاهی بزرگتر هست. کسی که فوت کرده یعنی محدودیت ماده رو پشت سر گذاشته و میتونه اگاهی خیلی بالاتری داشته باشه . حالا اومدنش به دنیای مادی که میتونن بیان یا نه و .... بحثهای علمی خاص خودشو داره که خیلی طولانیه و باید فلسفه خوند

سلام ، این روزها عمیقا دلم میخواد که از پس امروز بود فردایی .

ربولی حسن کور دوشنبه 1 مرداد 1403 ساعت 12:31 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
متاسفانه این اظهار فضل درمورد چیزهایی که نمیدونیم توی خیلی از مردم رایجه. نه فقط در مورد این موضوع خاص

سلام ، بله ، اما در مورد چیزهای ماورایی مشکلی که وجود داره اینکه میشه آدمها رو سرکار گذاشت، حالا یه سریها کاسبی میکنند که بماند!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد