بچه بودم ، دقیق یادم نیست شاید شش یا هفت ساله ، میخواستیم بریم بیرون ، من زودتر کفشم رو پوشیدم و رفتم جلوی در .
همسایه روبروییمون تو کوچه، یه آقای پزشکی بود ، خانمشون هم تحصیلکرده بود ، یه پسری داشتن از من یه سال کوچیکتر ، این پسره همیشه میومد جلوی در خونشون و کوچه رو تماشا می کرد .
اون روز که رفتم جلوی در ، تا در خونه رو باز کردم ، دیدم آرمان ، یه دامن پوشیده وایساده جلوی در خونشون و یه دستش به درخته چناره! و داشت منو نگاه می کرد ، هنوز متعجب بودم که چرا این امروز دامن خواهرش رو برداشته پوشیده ، که شروع کرد آروم چرخیدن دور چنار ، بعللله !!! هی تعداد علامت تعجب ها تو مغزم بیشتر می شد ، چرا دامنش پشت نداره؟! چرا این شکلیه؟!! چرا زیرش چیزی نپوشیده و پشتش معلومه ؟!!!!
خجالت کشیدم ، برگشتم تو ، مامانم که اومد گفتم : مامان! آرمان یه دامن پوشیده که پشت نداره! مامانم و خواهرم خنده کنون به من وقعی ننهادن و دستم رو گرفتن و رفتیم بیرون . ولی هرگز اون صحنه از یادم نرفت.
چند وقت پیش، پسر دوستم ( کلاس اوله) ، زنگ ورزش که بردنشون زمین ورزش ، احتیاج پیدا کرده به دستشویی و رفته تو دستشویی ، ولی یه حشره ای اون جا بوده، بچه ترسیده شلوارش رو خوب بالا نکشیده اومده بیرون. در حدی که چون بی توجه به فضا، اول ضامن رو کشیده، نتیجه اینکه لباسشم کثیف کرده . فردا از مدرسه به دوستم زنگ میزنند که مادر بعضی بچه ها گفتن که فلانی عضو خصوصیش رو به بچه ما نشون داده! بهتره پسرت رو ببری پیش روان شناس!
این که نسل جدید رو آگاه کردیم و تربیت جنسی رو یاد بچه هامون میدیم، عالیه! می دونم اگه چیز عجیبی ببینند یا بشنوند هیچ وقت از یادشون نمیره . اما شاهد بودم تو این سالها که پسر خودم مدرسه می رفته ، کوچیکترین چیز، گاهی فاقد اهمیت، چقدددر مادرها رو بهم ریخته !
تو چند سال اخیر خیلی شنیدم از دوستهام که بچه خودشون یا یه هم کلاسی چیزی گفته که مناسب سنشون نبوده و متعاقب اون، والدین ، اومدن مدرسه و کار به انجمن اولیا کشیده و پدر و مادرو خواستن و ......
ما متاثر از فرهنگمون ، خیلی چیزها رو زشت می دونیم ، چون اطلاعات روانشناسی ندارم نمی دونم تا چه حد رفتارهامون منطقی و اصولیه . حتی مطمئن نیستم نوع بیانمون درسته و برای همه جواب میده یا نه ! فکر می کنم هر کی بر اساس شخصیت بچه خودش ، باید بگرده و راه روشن سازی رو پیدا کنه.
اون قدر که داستانش پیچیده است ، خودمون ضمن تربیت جنسی و خرید یه سری کتاب برای راد ، بهش گفتیم : ممکنه بچه ها تو مدرسه بشینن در مورد یه سری مسائل تبادل اطلاعات کنند ، خواهش می کنیم سریع محیط رو ترک کن ، چون نمی گن کی گفته؟( نمی گن اعظمشون شوهرش مُرده* میگن مشکل از ماست* !
) میگن راد هم، تو اون جمع بوده ! لطفا سئوالی هم برات پیش اومد از خودمون بپرس .
پ.ن : * دیالوگ فیلم ابد و یک روز