ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
زیر آسمون بسیار تمیز و خواستنی، همون که فریدون خان مشیری توصیف کرده ، آسمان آبی و ابر سپید به دید و بازدید مشغولیم ، البته که امسال به خاطر نوعید همسر، شدیم بزرگ خاندان ، اول بقیه اومدن خونمون!
امشب هم دعوتیم خونه خواهر، به صرف غافلگیری مامان به مناسبت تولدش. برخلاف رویه متداول از صبح فقط یه بار بهش زنگ زدم ، تولدش رو هم تبریک نگفتم که مثلا ما یادمون نیست!
این روزها ، راد و پدرش رو بیچاره کردم ، اون قدر《قصه هزار و یکشب 》عرفان طهماسبی رو گوش دادم ، جای برنامه ای که مدرسه فرستاده، که سه تا یکساعت صبح ظهر و عصر درس بخونن ، این آهنگ رو گذاشتم ، رو این آهنگ مسلط شده فکر کنم ، باید ازش امتحان بگیرم!
یه کاری کردم فیدبکش خوب بود ، همگی از باباهامون پول گرفتیم دیگه ، روتینه زندگیه ، اما یه بار مدل پول دادن بابا بهم فرق داشت ، یه دسته اسکناس گذاشت جلوم و گفت : چشمات رو ببند ، ۳ بار میتونی از این دسته ، پول برداری ، گفتم خوب دفعه آخر دستم رو میذارم زیر دسته اسکناس کلش میشه مال خودم ، گفت : نه دیگه ،نارو نزن!
سه بار با چشم بسته ، تصادفی پول برداشتم و مبلغ خوبی شد ، البته اونی که مهم بود، این خاطره ایه که موند.
برای عیدیه خواهرزاده و برادرزادهها ، روی پاکت خصوصیات و کلماتی که در موردشون صدق می کرد رو نوشتم و گذاشتم روی میز ، گفتم: خودتون نگاه کنید و هر کسی پاکت خودش رو پیدا کنه ، یه سری خصوصیت تو همگی مشترک بود که همون اول کار حدس نزنن ، یه سری تو ۲ تاشون و آخرها یکی در میون، اونی که طرف رو متمایز می کرد رو نوشتم . دوست داشتم بدونن چقدر حواسم بهشون هست.
پ.ن : رضوان عزیزم پیامتون رو خوندم ، احساس می کنم یه جورایی میونه داری می کنه اول حق رو میده به آدم و بعد طرف مقابل رو توجیه می کنه ، عملکردش جالبه به نظرم.