یه ویدئویی می دیدیم از یه خانمی که بعد از لرزه اولیه میره کنار پنجره، بیرون رو نگاه می کنه و یهو موج انفجار پرتابش می کنه طفلی تلوتلوخوران بلند میشه. همسر گفت : چرا رفت بیرون رو نگاه کنه ؟!!!
گفتم : به همون دلیلی که منم هر اتفاقی میفته میرم کنار پنجره ببینم چه خبره !
سال چهارصد و یک، کلی اتفاقات رو از پشت پنجره دیدم ، یه بار پنجره باز بود و داشتم بیرون رو نگاه می کردم ، صدای تیر اومد ، بعد برد صدای تیر یه جوریه که انگار کنار گوشت دارن تیراندازی می کنند، ناخودآگاه نشستم ، دیدم راد مچاله شده توی مبل و با یه ترسی گفت : پنجره رو ببند ، دم پنجره نمون !
دم پنجره نمون ! دم پنجره نمون ! اینو بابام هم می گفت .
از یه تجربه تلخ عبرت گرفته بود ، اوایل سال شصت یه روز بین یه گروهی و حاکمیت نزاع خیابونی اتفاق میفته ، تو مرکز شهر سمت فردوسی و ... ، محل کار پدرم مشرف به خیابون بود ، خانم ها ی همکار اومدن از اتاق پدرم بیرون رو نگاه کردن و رفتن ، پدرم بلند شد پنجره رو ببنده یه نفر که احتمالا خودش هم نمی دونه تا روز محشر( ان شالله باشه) که میفهمه چه کار کرده تیر هوایی خالی می کنه ، اون تیر به پنجره میخوره و ترکشش به صورت پدرم و....
شاید فروغ هم فکر می کرد پشت پنجره خبریه که گفته پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست.
پ.ن۱ : برای همه دوستان اهل و ساکن بندرعباس ، آرزوی سلامتی می کنم .
پ.ن۲ : شهین عزیز پیامتون رو خوندم ، درست متوجه شدید ، بن یه جامعه تو مدرسه شکل میگیره و بی دلیل نیست که به این ورطه افتادیم ، مدتهاست که گندیده نمک .
سرک کشیدن و کسب اطلاع منجر ب آسیب جدی دید ن میشه .دز این شکی نیست.
طفالکی هموطنان بیگناه ما و ما که هر روز یه چیزی از سر می گذرونیم.
واقعا در لحظه به نظر ادم طبیعیه بره دم پنجره. منم این سابقه رو دارم. تو کوچمون می خواستن مجرم دستگیر کنن و بخاطر سر و صدا نصف شب من رفتم ناخودآگاه دم پنجره اما وقتی صدای شلیک اومد ناخوداگاه اومدم عقب و سریع پنجره رو بستم. فرداش دیدم یه تیر توی دیوار کنار پنجره فرو رفته، دقیقا همونجایی که سر من بود
بنده خدا پدر چه درد و شوکی رو تحمل کردند.
واقعا که عجب صبری خدا دارد
امیدوارم خدا کمکشون کنه طاقت بیارن .
خدا چقدررحم کرد بهتون ، فکر کنم باید ترک کنیم عادتمون رو یا با کلاه خود بریم دم پنجره!
بله ، بابام همیشه می گفت وقتی خرداد میشه دلشوره میگیرم یعنی تاثیرش رو روش گذاشته بود
سلام
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود!
سلام .
سلام
احتمالا خود من هم بودم میرفتم کنار پنجره اما ظاهرا کار اشتباهیه
سلام ، طبیعی به نظرم تو این مورد قطعا طرف میخواسته ببینه بقیه هم زلزله رو متوجه شدن ، دیگه انتظار نداشته یه چیزی بترکه ، مثل اینکه یهو هواپیما بیاد تو خونه ( اتفاقی که برای هواپیمای خبرنگارا افتاد) ، دیگه فقط مونده سفینه موجودات فرازمینی تو ایران فرود بیاد.
سلام الف جان
متاسفانه هر سال یک داستانى درست میشه
چه خاطره تلخى
فکر کنم همه این فیلم و دیدن جزو اولین فیلم هاى منتشر شده بود
امیدوارم آسیب جدى ندیده باشن
خدا صبر بده به خانواده هاى آسیب دیده
بدبختى هیچکس هم گردن نمیگیره
سلام . اگه یه روز قرار باشه ماها خاطراتمون رو از بابت اتفاق هایی که افتاده مکتوب کنیم فکر کنید یکی متولد سال شصت باشه ، جنگ و تبعاتش رو دیده ، ۵ یا۶ بار شلوغی ، زلزله ها و سیل ، پلاسکو و امثالهم و ... دیده ، ببین چه کتاب قطوری میشه . ما بانک خاطرات حوادثمون خیلی پره ، به خوب و بدیش کار ندارم ، آخرش میگم دممون گرم!