هم چاکر و هم میرم ، هم اینم و هم آنم


فضای بلاگ اسکای ساکته ، نزدیک به خرداده و امتحانات  . این یعنی  ، اینکه میگم پشت هر وبلاگی می تونه چند تا دختر دبیرستانی باشند که یه شخصیت ساختن خیلی دور از ذهن هم نیست  

خودم و دوستهام یه بار این کار رو کردیم ، وقتی بیست ساله بودم ، البته نه تو وبلاگ ، حالا شاید یه روز داستانش رو گفتم ، میگن کافر همه را به کیش خود پندارد .


دوستم زنگ زد گفت سریال آبان رو میبینی ؟ گفتم : نه ! گفت : دختره خیلی  تو رو یادم  می ندازه ، حتی انگشتهاش !! 

خوب نتونستم جلوی کنجکاویم رو بگیرم و زدم یه سکانس ازش دیدم ، شبیه من نبود حالا چی باعث شده یاد من بیفته نمی دونم ، چون خودم هم مثلا یه خطی از چهره ، حالتی ، نگاهی از یکی می بینم میگم چقدر شبیه فلانیه ، همسرم میگه اینا از لحاظ اینکه فقط دو تاشون انسانن شبیه به همن!!! 

آخ آخ ، چند شب پیش یه فیلمی رو نشون میداد به همسرم گفتم ته چهره این هنرپیشه به نظرت شبیه کیه ؟! ( شبیه یکی از بستگانش بود) شانس آوردم  اول نگفتم ، منو یاد کی  می ندازه  ، گفت: خیلی شبیه گوریله!! :|


 همین دوستم که آبان رو گفت ، زمانی که بچه دبیرستانی بودیم می گفت آن شرلی رو می بینم یادت میفتم ‌ و بعد ها گفت : مامانم میگه خاطره حاتمی شبیه الفه.

اول آشنایی با همسر،  بهم گفت :فیلم ذهن زیبا رو دیدی؟ ندیده بودم ،  گفت : زن 《جان نش》راسل کرو شبیه توئه!

و سیمرغ بلورین رو میدم به همسر خواهرم که گفت : چقدر جودی ابوت شبیه الفه


با این وصف اگه آینه نبود فکر می کردم چیزی شبیه بارباپاپام  ، چون آدمهای مختلف رو می گن و جالبه که  شبیه هیچ کدوم هم نیستم.


بریم درسهامون رو بخونیم