سعی میکنم برای نوشتن این متن ذهنم رو منسجم کنم ، امروز توی خبرها خوندم یه خانم دکتر جوون خودکشی کرده ، توی رزیدنتها مثل اینکه توی این چند ساله خیلی به خاطر فشاری که روشونه، آمارش زیادِ گویا، چشم وزرات بهداشت روشن و روش سفید.
عکسش رو دیدم که باطراوت بود و زیبا، فکر کردم چه درست و به جا تا حالای مسیر رو طی کرده بوده که موفق شده بود توی این نقطه باشه و چطور و چی میتونه یه فروپاشی درونی ایجاد کنه که کسی که داره آرزوی کلی آدم رو زندگی می کنه، یهو بزنه همه چیز خودش رو ،زندگیش رو، نابود کنه. روحش شاد
توی زندگیتون حتما یه بار به مراکزی مثل دارایی یا تامین اجتماعی و از این دست جاها رفتید ، توجه کردید اون آدمهایی که پشت میزها نشستن چطور آدم آهنی وار کار میکنند؟ کسایی که برای گرفتن اون صندلی و پست با چندین نفر رقابت کردن، آرزوشون بوده یه روز کار پیدا کنند و نذر کردند خدمت کنند و حقوق بگیرند ولی قیافه هاشون طوریِ که انگار صبح یکی رفته از توی رختخواب دزدیدتشون آورده با سریش چسبوندتشون به صندلی و مجبور هستند که حضور منحوس ارباب رجوع رو تحمل کنند!!
بانک همینطور، پذیرش بیمارستان همینطور، پست خونه همینطور وآزمایشگاه همینطور و......
حالا میرید سوپرمارکت، میوه فروشی، بقالی ، قصابی همه اینها ارباب رجوع هاشون به مراتب از اون ادارات بالایی بیشترِ ، عموما هم سطح تحصیلاتشون از اون بالایی ها کمترِ، آدمهای جور واجور با انواع اخلاق گند هم چون فکر میکنند این مغازه نشد یه مغازه دیگه، بیشتر به پستشون میخوره ، قطعا هم برای داشتن این شغل ، نرفتن سقاخونه و شمع روشن نکردن، مادرهاشون رو هم نفرستادن امامزاده صالح دعا کنه ، امااااا بسیار خوش رفتارتر هستن، تو گویی که این آرزوی همه عمرشون بوده و دارن لذت میبرن.
این همه گفتم که بگم این چرخه داغون و معیوب اگه افتادیم داخلش مردم مقصرش نیستن، انتقام سرخوردگیها، تصمیمات اشتباه ، بیخوابیها، نرسیدن هامون رو از هم نگیریم!
دو خانم دکتر بسیار موفقی که در زمینه پوست کار میکنند و میشناسمشون هر دو دکتر عمومین ، آفرین میگم بهشون که خودشون ، مختصاتشون و ظرفیتشون رو شناختن نرفتن توی حوزه درمان ، سریع فیلد کاریشون رو بردن جایی که هم خودشون لذت میبرن هم حس خوب منتقل میکنند هم بسیار کاربلدن.
یه خانم پرستاری رو هم میشناسم که از حرفه اش اومد بیرون الان یکی از معروفترین آرایشگاههای مرزداران رو داره.
حالا همه شرایطش رو ندارن، خوب جسارت و شهامت تغییر هم که نیست ، پس بهتره همدیگه رو بدریم؟!! فقط کافیه یادمون بیاد این جایگاه یه روز آرزومون بود و همین الان ،اگه به هر دلیلی ما نباشیم با این جمعیت آماده به کار لحظه ای خالی نمیمونه.