یه روزهایی حس میکنم پشت من ، همه شهر می گرده دنبال تو!


پدرم بچه اول بود، وقتی ۱۸ ساله بود ، پدرش رو از دست داد ، پدرش موقع فوت ۴۲ ساله بود ، تجربه این اتفاق ، باعث شد که تمام زندگیش، حواسش باشه و تلاش کنه که اگه یه روزی نباشه خونواده اش، دچار مشکل نشن . برای شخصِ من، پدرم کاملا معنای پشت و پناه بود ، خوشحالم که تا فرصت بود بهش گفته بودم که دوستش دارم ، توی وسایلش یه کارت ساده پیداکردم که مال دوره دبیرستانم بود، براش نوشته بودم : تو فقط بابام نیستی ، بهترین دوستم هم هستی ، دوست دارم و روزت مبارک  اون قدر رابطه قوی و غنی و عمیقی باهاش داشتم که بعد فوتش میدونستم قرار نیست کسی جاش رو برام پر کنه ، اینطور نبود که توی همسر یا برادرم بگردم و رگه ای پدرانه پیدا کنم که خلا نبودنش رو  پر کنم . 

تازگیها دقت میکنم میبینم توی خانواده هایی که پدر و یا مادر نقش خودشون رو کامل ایفا نکردند، به هر دلیلی ( کمبود عاطفه ، فقر فرهنگی یا فقر مالی) ، بچه های اول این نقش رو بر میدارن ، اتفاق عجیب این که بقیه بچه ها این رو می پذیرن و مسئولیت و انتظار از پدر یا مادر رو شیفت میدن به  خواهر و برادر و اتفاق دردناک اینکه چون آدمها نمیتونند نقش والد و فرزند و خواهری یا برادری رو توامان بی نقص بازی کنند ، در نهایت رابطه خواهر و برادریشون هم آسیب میبینه. چون توقع دارن  و  توقع  سر در شهر کینه  و سو تفاهمه. هیچ کسی درستی های یه املا رو نمیبینه ، همیشه این غلطهان که شمرده میشن و این داستان همه جای زندگی مصداق داره!


پاراگراف اول رو برای این نوشتم که بگم حرف من شاید قضاوت نابه جا باشه ، من جای آدمهایی که یه نقش رو می پذیرن و یا اونهایی که  از سر اجبار، از برادر / خواهر  انتظار دارند نبودم ، اما به عنوان یه ناظر میگم که اگه خواهر و برادر ارشد هستید، فقط کافیه نقش خودتون ( خواهر/ برادری) رو خوب  و یا خیلی خوب بازی کنید . و اگه جز دسته ای بودید که پدر و مادر کاملی نداشتید یادتون باشه اونی که داره خوبی و بزرگتری میکنه رو مدیون چشمهای خودش نکنید .

نظرات 5 + ارسال نظر
پونیو شنبه 3 شهریور 1403 ساعت 22:24 https://poniyo.blogsky.com/

سلام چقدر خوب توضیحش دادین... حرفاتون کاملا برام قابل درک هست... منم با اینکه بچه دومم از همین حالا به عنوان جانشین مادر بهم نگاه میکنن... خدای پدرتون رو رحمت کنه

سلام ، مرسی ، امیدوارم بقیه قدردان این مسئولیت اضافه ای که برمیدارید باشند، خدا زنده و سالم نگه داره عزیزهاتون رو

ویرگول شنبه 27 مرداد 1403 ساعت 18:07 http://Haroz.blogsky.com

چقدر نوشته هاتون رو دوست دارم من آخه
همیشه حرف دل رو می زنید اونم به بهترین نحو
خدا رحمت کنه پدرتون رو

سلام عزیزم،خوش به حالِ من که اینقدر بهم محبت دارید.‌خدا همه عزیزهاتون رو براتون حفظ کنه و شما رو برای اونها

فاطمه شنبه 27 مرداد 1403 ساعت 14:47

خدارحمت کنه پدرتونو

ممنونم ، خدا نگه دارِ عزیزهاتون رو براتون

خواننده خاموش پنج‌شنبه 25 مرداد 1403 ساعت 23:05

بچه چهارم هستم و بابام خیلی زود و مامانم چندسال بعد اون فوت کرد ولی قبل فوتش به زور منو عروس کرد با اینکه سه تا خواهر و برادر بزرگتر از من هنوز ازدواج نکرده بودن و منو ۱۸ سالگی به زور پای سفره عقد نشوند و دو تا خواهر برادر کوچکتر دارم، ولی این من بودم که شدم پدرمادر این ۵ تا، از هر لحاظ بگی حمایت کردم وضع مالی همسرم خیلی خوب بود و تا میتونستم به همه شون کمک مالی میکردم و میکنم تا جایی که یه شوهرخواهر دارم(یکی از خواهران بزرگم بعدا ازدواج کرد) همیشه میگه تو برای ما مادر هستی کارهایی که یه مادر برای بچه اش نمیکنه رو تو برای همه ما میکنی، ولی خواهر بزرگتر و اولم که از همه مون بزرگتره و بیشتر محبتامو در حق اون کردم(۱۵ سال فاصله سنی داریم)، هم مالی هم جانی یه کارهایی در حقم کرد و حرفایی زد و میزنه که من الان یک فرد به شدت افسرده هستم که مثل یه تیکه گوشت تو خونه افتادم و قادر نیستم یه لیوان از رو زمین وردارم یا در حال خوابم که همش کابوس می بینم و وقتای بیداریم فقط در حال راز و نیاز با خدام که منو زود ببره پیش خودش، فقط چند روزه خیلی از دست پدرمادرم برای اولین بار عصبانی هستم که چرا منو به دنیا آوردید مگر من چه گناهی کرده بودم.

سلام . خدا رحمت کنه عزیزانتون رو ، با خوندن سرنوشت شما باید گفت انگار یه الگوی ثابت نداره ، اما شاید چون شما اول مستقل شدید این مسئولیت رو از روی دلسوزی برداشتید ، کاش همه مثل شوهرخواهرتون قدرشناس بودن ، احساس سرخوردگی و خشم و غمتون رو میتونم درک کنم اما شما که برای همه مسئولیت پذیر بودید شاید بهتر باشه این بار در حق خودتون مادری کنید و زندگی کنید . آرزو میکنم سلامت باشید و بی نیاز از خلق

ربولی حسن کور پنج‌شنبه 25 مرداد 1403 ساعت 19:06 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
جالب بود. دقت نکرده بودم.

سلام ، خدا رو شکر که به چشمتون نیومده ،نشون میده همه چی به قاعده و درست بوده در اطرافتون، همیشگی باشه ان شالله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد