همین دور و بر


اندر احوالات وبلاگ گردی ....


دیروز تو صفحه مهربانوی نازنین  baranbahari52.blogsky.com ، مطلب خوبی خوندم که البته خوندن مطالب ایشون همیشه  به آدم چیزی اضافه می کنه  ، اما در راستای آموزش مجازی ، بذارید تجربه خودم رو بگم ، منظورم ابدا و اصلا این نیست که همه همینطورن ولی حواستون باشه !

سال ۹۹ که کرونا بود ، تصمیم گرفتم میناکاری روی سفال رو آموزش ببینم، تو اینستا یه صفحه ای پیدا کردم ، که از ازل تا ابد ساپورتتون می کنیم و کلی تبلیغ ، اون موقع پول هر دوره ۲۵۰ بود ، من مینا کاری روی سفال رو برداشتم و یه دوره دیگه که الان اسمش یادم نمیاد ولی بِیس اون هم همین بود و ۵۰۰ پرداخت کردم ، ( اینجا تقصیر خودم بود که سندرم  بیقراره پرداخت پول دارم ، میتونستم پول دوره دوم رو پس از اتمام دوره اول پرداخت کنم )

کلی وسایل لازمه کار بود که  از صفحه همون خانم سفارش دادم و هزینه ها رو پرداخت کردم ( چیزی حدود ۸۰۰ تومن) که به دستم رسید.

ایشون در قالب چند ویدئو تو واتساپ برام روش کار رو فرستادن و من هم عکس کارها رو فرستادم ، رسید به لعاب زنی( که مهمه) ، ایشون بعد چند روز خیلی کلی یه چیزی گفتن و بعد دیگه ناپدید شدن ، قرار اولِ ما بر اساس بازاریابی ایشون،  این بود که ایشون کوره رفتن و ... خودشون انجام بدن یا راهنمایی کنند، که هیچ جوابی به اس ام اس ها نمیدادن ، دوره دوم رو هم پولش رو گرفته بودند،  ولی دیگه به روی خودشون نیاوردن ، چند ماه بعد دیدم عکس پروفایلشون رو عکسی گذاشتن انگار پدرشون فوت شدن.  با فرض اینکه ایشون داغدار بودن ، اگه آموزشگاه داشت یا توی آموزشگاه  به عنوان مربی مشغول به کار بود ، آیا میتونست وسط کار ول کنه و بره؟!!! 

بدونید که روی این صفحه ها، خیلی نظارتی وجود نداره ، اگه کسی کارش رو خوب داره انجام میده و پولتون رو نخورده وآموزش کامل داده، بدونید اخلاق مدار بوده ، اگه دلتون به فتا هم خوشه ، که حجم پرونده ها خیلی زیاده  و آدم معمولا برای مبلغ کم ،حوصله دوندگی نداره! خلاصه که سر آموزش غیرحضوری وسواس به خرج بدید.



هنوز توی وبلاگ ها میبینم آدمها سر مسائل سیاسی با هم درگیر میشن ، برای کسایی که مثل خودم فکر می کنند و عصبانی میشن میگم ، چون  طبیعی که شماها رو دوست دارم ، خوبیش اینه که ما اون قدر تاثیر گذار نیستیم ، اتفاقی اگر قرار باشه میفته ، چه بخوایم و چه نخوایم ، این رو الان باید فهمیده باشیم .


یه وبلاگهایی میخونم الان میانسالن ، بعد تو جوونی تفکرات چپی داشتن ، عجیبا غریبا ، تو خط به خط نوشته هاشون هنووووز این تفکرات هست ،  چند سالیه که بچه های ۱۴۰۰ به دنیا میان......

ای بابا! چقدر دوست دارم هر چی دلم میخواد بنویسم  در وصفشون. :|



یه بنده خدایی سال نود و بوق یه چیزی تو وبلاگش نوشته ، حالا  هزار چهارصد و سه است ، طرف میره براش کامنت میذاره نشون به اون نشونه که تو سال نود و بوق فلان حرف رو زدی و .... ، خُب، آفرین ، بایگانی متحرک ! ولی با فامیل هات این کارو نکن بذار آدمها کنارت احساس امنیت کنند.





نظرات 3 + ارسال نظر
تیلوتیلو سه‌شنبه 27 آذر 1403 ساعت 11:38 https://meslehichkass.blogsky.com/


میدونی که من میناکاری روی سفال بلدم و میتونم بهت کمک کنم؟
میدونی مدرس میناکاری روی سفال هم هستم و ازش هیچی نمینویسم؟
میدونی یه پیچ هم دارم که ماله میناکاریهام هست
aftab_minakari
و میدونی که چقدر خوبه این پست را نوشتی ... و چه چیزای خوبی یادآوری کردی

تیلو جانم سلام . عذر میخوام امیدوارم مکدر نشده باشی ، اولش نوشتم که اصلا و ابدا همه اینجور نیستند ولی واقعا جز اینکه خودت کار میکنی بقیه رو نمی دونستم ، اینستا هم ندارم ، اون موقع هم از اینستای همسرم اون خانم رو پیدا کردم. امیدوارم موفق باشی همیشه و درخشان ، من از قسمت لعاب زنی باید یاد بگیرم البته اگه اون پودرها فاسد نشده باشه .

پری دریایی سه‌شنبه 27 آذر 1403 ساعت 09:52

سلام عزیزم

در مورد فضای مجازی چه بحث آموزش چه بحث خرید، این مشکلات و برخوردها رایج هست
دوستانم رو دیدم خریدی کردن و کلی درگیر اینن که طرف یا پاسخگو نیست یا چند روز یه بار یه جمله ثابت میگه و آخرش که اعصاب دوستانم پدر میشه جوابشون اینه هرکاری دلتون میخواد بکن یعنی دستتون به هیچ جا بند نیست...

سلام ، تو بحث خرید با اینکه با داشتن نمادها هم امکان کلاهبرداری هست ، ولی بازشاید با دوندگی بشه کاری کرد ، ولی الان من ادعا کنم فرضا معرق کاشی یاد میدم ، آخر کار فیلم بند کشی رو برای شاگرد نفرستم ، بنده خدا چطوری باید ثابت کنه که من فرستادم یا نه؟
به یه دندان پزشکی زنگ زدم گفتم وسایلتون رو استریل می کنید؟ گفت : بله ولی نگران نباشید ، اگه کسی ایدز یا هپاتیت داشته باشه میگه خودش! گفتم : یعنی واگذار می کنید به وجدان آدمها؟!!! الان هم همون بحثه ، باگ زیادِ ، باید بذاری پای وجدان آدمها!

ربولی حسن کور دوشنبه 26 آذر 1403 ساعت 17:39 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
یک زوج از اقوام ما اول انقلاب جشن عروسی نگرفته بودند و پولشو برای کمک به گروههای مبارز چپ داده بودند.
و خانمه چند سال پیش به مادرم گفته بود: هنوز حسرت پوشیدن لباس عروسو دارم!

سلام ، آقای دکتر همین یه جمله رو اگه گفته به نظرم باید ایستاده براش دست زد .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد