برخیز تا به عهد امانت ، وفا کنیم.


تو جمع دوستهام ، یکی هست که شغلش، طوریه که وقتی کسی بهش مراجعه می کنه ، تقریبا تمام اطلاعات شخصیش رو باید ارائه بده . داشتیم دور هم حرف میزدیم که گفت فلانی ( هنرپیشه) زن دوم فلانیه و از همسر اولش بچه داره! در مورد چند نفر دیگه هم یه چیزهایی گفت.

یه خانمی تو اطلاعات تلفن کار می کرد ، بعد آمار تلفن فامیل ها رو درمیآورد و طبیعتا میفهمید کی کجا خونه داره و بعد هم علنی می کرد! حالا شاید یکی دوست نداشت فامیلهاش بدونند چند تا خونه داره.


کلا ذات بشر رو کنجکاویه، که اگه نبود این همه اختراع و اکتشاف اتفاق نمی افتاد، زندگی آدم های سرشناس هم همیشه جذابه ،  اما یه نکته ای هست که اسمش اخلاق حرفه ایه!  تو اخلاق حرفه ای یه اصلی هست به اسم 《راز داری》. 

لازم نیست آدم معتقد به دینی باشه یا متعهد به وجدان ،  فقط کافیه بدونه که داره تو چارچوب کاریش تخلف می کنه!




نظرات 9 + ارسال نظر
سمیه پنج‌شنبه 27 دی 1403 ساعت 12:08

راز داری خیلی خوبه ولی بیشتر به کاراکتر ادما بستگی داره خوب راز دار بودن واسه ادم های درون گرا و کم حرف راحت تره تا ادم های برون گرا مثلا دزیره جان گاهی غیر مسقیم و کلی به دنیای بازیگرا اشاره می کنن اولش منم بهشون نوشتم که چه خوبه اسم نمی برین و ناشناس می مونن بعد دیدم قشنگ فضولی داره اذیتم می کنه که در مورد کی صحبت می کردن البته من بیشتر در مورد هنرپیشه ها این حالت دارم و در مورد همکار و فامیل قشنگ می گم هر چی کمتر بدونم ارامش بیشتری دارم و به قول شما می نویسیم که سعی کنم متعهد باشم

سلام ، اگه حرفه اشون باشه باید متعهد باشن دیگه ! البته اونی که استخدام می کنه باید حواسش باشه .
در سطح جامعه که جذابه ، دروغه بگم من دوست ندارم بدونم، ولی باور می کنی در مورد یکی از همون ها که خانم دزیره گفتند ، اولش جا خوردم و نسبت به اون هنرپیشه هم گارد پیدا کردم ، نه اینکه قبلش ازشون انتظار نداشتم ، (دوستی دارم که هنر خونده ، خوب تو دانشگاه با همه بچه های گرایشات مختلف هنر اینا ارتباط داشتن ، در مورد بچه های نمایش کلا ذهنم رو تغییر داده ) اما ، باز شوکه شده بودم ، ولی ازش که فاصله گرفتم ، فکر کردم بازیگر خوبیه ، وجه بازیگریش به ما مربوط میشه ، اون داستان رو هم به کسی نگفتم .

به آقای کامران چهارشنبه 26 دی 1403 ساعت 16:07

.

سلام .
دوست عزیز فکر کنم خلط مبحثی اتفاق افتاده . موضوع پست در مورد ( رازداری در حرفه) بود ! رازداری شخصی ، وگرنه می دونید که تو بعضی حرفه ها ما کسایی رو داریم که تقلب رو افشا می کنند و بسیار توصیه میشه بهش.
تو کامنتها بحث کشیده شد به اینکه به طور (کلی ) آدم رازی رو افشا کنه کار خوبی نیست.
حالا
اگه مثلا من جایی شنیدم یا فهمیدم یه نقاش به دخترها تعرض می کنه ، نباید افشا کنم؟!!
قطعا و حتما افشا می کنم ، کلاهبرداری کنه هم همینطور ! تمام دنیا این کار رو می کنند. متداوله و درسته!
اما فرض که دختر همسایه که هنرپیشه است ، از خونشون هر روز یه آقای بازیگر اومد بیرون ، نمیدونم بقیه تو این مواقع چی کار می کنند، من اگه باشم ، به کسی نمیگم ، چون دوست ندارم یه آدمی بگه، الف گفته این دختره با فلان بازیگرها رابطه داره پس فاحشه است ، گناه کار کرده و نکرده اون آدم رو دوست ندارم گردن بگیرم!
گفتید نظرم رو بگم ، شاید شما اشتباه می کنید و... ، من کی باشم که شما رو از اشتباه در بیارم ، این متد منه ، خدا رو شکر کسی هم مریدم نیست که تفکرم باعث به خطا رفتن یه قوم بشه .
پدرم همیشه اینو میخوند :
گر می مخوری ، طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غره بدان مشو که می ، مینخوری
صد لقمه خوری که می غلام است آن را
جسارت نشه ، این رو بابام برای ما ( بچه هاش)میخوند.
موفق باشید.

پگاه چهارشنبه 26 دی 1403 ساعت 06:12

من عاشق انتخاب ابیات مرتبط با عنوان تون هستم

قربونت ، ممنونم . اون آهنگ رو که لطف کردی گفتی رو حتما گوش میدم

پگاه چهارشنبه 26 دی 1403 ساعت 06:07

واقعا راز رو که بگی دیگه نمیشه به حفظ شدنش امید داشت.
اما اون دسته آدمهای رازدار، چقدر خوب و امن هستند. من یکی از دوستام حوریه که چیزی رو بدونه اگه بهش گفته باشند ، واقعا نمیگه، درسته فضولی آدم رو ارضا نمیکنه اما به همون میزان حس امنیت بهت میده که تو هم اگه بهش چیزی لکی، جاش امنه

سلام ، به نظرم آدم ها خیلی فکر نمی کنند که شاید این که طرف این حرف رو زده من رو امین خودش دونسته ، جای دیگه نگم ، پس حتما اگه خواست چیزی برملا نشه حتی اگه پیش دهن قرص ترین آدم هم میگه ، ازش بخواد که حرف رو پیش خودش نگه داره. خیلی خوبه که همچین کسی رو داری

É دوشنبه 24 دی 1403 ساعت 19:06 http://ketriyoghoriii.blogfa.com/

مثل همیشه اصل مطلب و در کمترین حالت ممکن نوشتى ألف جان
منم خیلی سال قبل یک مشکلى داشتم که فقط یکى از نزدیکانم که خیلی هم برام عزیز بود و هست به صورت اتفاقى متوجه شد ،و منى که فکر مى کردم راز دار هست اما عکسش بهم ثابت شد کم کم به ٤یا٥ نفر از نزدیکان دیگه ام گفته بود
همین درس عبرت بزرگى برام شد و دیگه هیچ وقت در مورد مسائل مهم (حالا هر چیزى) نه پیش اون شخص نه هیچ عزیز دیگه اى صحبت نکردم

سلام ، بهترین کار رو می کنی قربونت ، سم روابط فامیلی این جمله فقط تو بدون و منه ، یهو همه میدونن فقط به روی هم نمیارن.

به تارزان عزیز دوشنبه 24 دی 1403 ساعت 18:16

.

سلام ، پیامتون رو خوندم ، من اینستا ندارم اینایی رو که گفتید رو نمیشناسم خوشبختانه. در مورد آدمهای سرشناس خیلی طول کشید ، خیلی که تونستم کار و حرفه و هنر رو از اون کسی که انجامش میده جدا کنم ، منم اوایل میفهمیدم مثلا فلانی زن دوم داره کلا ازش بدم میومد ، بعد دیدم مگه من میخوام باهاش زندگی کنم؟ اون آدم مثلا شاملو رو من باید به عنوان یه شاعر قبول کنم که شعرهاش خیلی خوبه و... حالا اینکه سه تا زن داشته و ... به من ربط نداره ، حتی جهت گیری های سیاسیشون رو اصلا قضاوت نمیکنم چون اگه این کارو بخوام بکنم به جهت چپ بودنه همگی نویسنده ها وشاعرا و... ازشون بدم میاد. و اینکه چرا نمیگم ، اول اینکه مطمئن نبودم که دوستم درست رابطه اشون رو حدس زده یا نه! دوم ، ریشه ها ی مذهبی دارم حتی اگه به ظاهرم نخوره بسیار خداباورم
___________________
پیام دومتون رو هم خوندم ، باشه ، نگاه می کنم ، ممنون

رضوان دوشنبه 24 دی 1403 ساعت 11:02 https://nachagh.blogsky.com/

با عرض شرمندگی
یه خانمه تو فامیل شوهرای خاله ام بود که موقع زایمانبه رحمت خدا رفت از بس خاله برای مامانم تعریف میکرد که موهاشو رنگ کرده بوده و شمعو چراغای خونه را روشن کرده بوده و با چه آمادگی برای بعد زایمان به اتاق زایمان رفته ولی همه اش در مراسم عزا یش صرف شده من ساده لوح فکر کردم علاقه به او داشته در سن هجده سالگی همون بچه متولد شده دیدم در بخش دختر زیبایی را بستری کرده اند که سرنوشتش همانند فامیل خاله است تا متوجه شدم همان است به خاله گفتم آخی دخترک بعد فوت مامانش چه بر سرش آمده که اکنون بیمار روان و بستری در بخش است خاله به دوستش از بین فامیل اونا گفته بود و خلاصه این دختر سذ زبونا افتاد تو فامیل و من خجل و شرمنده .کاش راز داری کرده بودم مبادا دشمن شاد شوند این خانواده داغدار .نگو دشمنی هم بین اینا بوده و ...

سلام ، پیش میاد، کی میتونه ادعا کنه که نا خواسته ، اشتباه نکرده باشه ، الهی که عاقبت اون خانم هم خیر بوده باشه و خبر خوشبختیش تو کل فامیل بپیچه .

__________________________
رضوان عزیز پیام تاثیر گذارتون رو خوندم ، سرنوشت آدمها خیلی عجیبه.

تیلوتیلو دوشنبه 24 دی 1403 ساعت 10:58 https://meslehichkass.blogsky.com/

سلام
میشه با مراجعه به وبلاگت دونه دونه اخلاقیات و راه و رسم زندگی درست را یاد گرفت و این خیلی خیلی خوبه
من که هر بار میام اینجا کیف میکنم
مانا باشی

سلام تیلو جانم ، بیشتر میگم که خودم متعهد بشم به اجراش، درس پس میدم خدمتتون. زنده و سربلند باشی

ربولی حسن کور دوشنبه 24 دی 1403 ساعت 10:53 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
و مسئله اینه که فکر میکنن خیلی کار جذابی میکنن و مرتب هم تکرارش میکنن.
خداروشکر که من حرفهای مریضهامو جایی نمیگم

سلام . جذابم هست ، الان که دیگه همه میدونن میتونم بگم اون خانم هنرپیشه و اون آقای خواننده که الان زن و شوهرن رو یکی از دوستهام تو یه محفل خصوصی دیده بود ولی کسی نمیدونست ، من داشتم خفه میشدم که بگم ، خیلی سخت بود که به کسی نگفتم.

شما نمیگید که کی گفته، میگید یه پیرزن ، یه دختر، بعد ناکجا آبادِ ، ما نمیدونیم کجاست ، مثلا اگه میگفتید ولایت، سی سخته، امروز یه مریضی داشتم به اسم داریوش هخامنشی اینو گفت میشد افشای راز. حالا خوبه واقعا داریوش هخامنشی ساکن سی سختی وجود داشته باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد