رونق عهد شبابست دگر بستان را


دوست نداشتم  و ندارم کسی برای زمانم برنامه ریزی کنه و معمولا زیر بار نمیرم . استثنا ،  میشه تایمی که مامان این کارو می کرد و می کنه ، می پذیرفتم ولی با اکراه ! گاهی بد خلقی .

باید صفحه مهربانو  و تیلوجان  رو می خوندم ، تا شرمنده بشم و ازشون یاد بگیرم که چطور پروانه وار دور مادرشون می چرخند.یاد می گیرم ازتون! اون قدر که دیگه نمی جنگم و چقدر آسوده ترم! و چقدر خوش می گذره !

برام جالبه که آقای دکتر از کلمه ( من) به ندرت استفاده می کنند ، سخته برام ولی  سعی می کنم  بهشون اقتدا کنم  ، موفق نیستم  ولی به قدر وسع می کوشم!

رضوان عزیز ، اولین کسی بودن  که اون تعبیری رو در موردم بکار بردن که خودم به کار میبرم ( دیرجوش بودن)! فکر کن ، از لابه لای نوشته هات کسی واکاویت کنه و درست بزنه تو خال!

 خوش قلبی ویرگول ، صبوری قوری ، معصومیت پگاه  ، خوش خنده بودن شیدا  ، برجسته است و آدم  رو به فکر وامیداره که خدایا  ! آفرین به آفرینشت.

حالا دیگه هر وقت《 یه روز می دونم بی خبر》 ستار رو بشنوم،  یاد شیرین نکته بین و خوش فکر میفتم.

حواسم هست که ممکنه یکی مثل فاطمه عزیز جزئیات رفتار آدمها براش مهم باشه. منطق فاطمه و منطق سمیه از یه جنسه و چقدر خوبه که آدمها کسی مثل سمیه کنارشون باشه و ادیتشون کنه.، چه خوشبختم که منو تو اولین افطارش یادش بوده!

از همه شما و کسانی مثل الهام  و رویا و مینو  و مونا  و لیدا و پری عزیز تو سال گذشته یاد گرفتم.

همتون و وبلاگ نویسهایی که تو پیوندهاتون بودن ،  به طور خاص مثل دزیره ، شمیم ، لیمو  و  ... اثر گذار بودید ، حتی اگه مثل قطره ای جوهر،  تو لیوان آب باشه و به چشم نیاد .

برای خودتون و خونواده هاتون  سلامتی باشه و سُرور ،  سِعَت  روزی و سربلندی  ، سفید بختی و سعادت. 


پیشاپیش    سال نوتون مبارک  


طهران/ اسفند ۱۴۰۳ ، ابوالفضل پرتو آذر 


پ.ن: این بیت هم تقدیم به کسایی که همدیگه رو خواسته و ناخواسته  رنجوندیم :

هر که را خوابگه آخر مشتی خاک است

گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را




نظرات 6 + ارسال نظر
لیدا دوشنبه 27 اسفند 1403 ساعت 01:52

خوش به حالم شد که از منم یاد کردی،مرسی بابت نوشته هات

خوش به حال من، که شما منو میخونید

تیلوتیلو دوشنبه 27 اسفند 1403 ساعت 00:01

سلام عزیزم
چه تحلیل جالبی
چقدر کیف داشت اسمم را توی پستت دیدم
و چه پست تامل برانگیزی بود
منم از همه چیز یاد میگیرم ... به قول خودت گاهی به اندازه قطره ی جوهر و گاهی خیلی خیلی پررنگ...
سال نو شما هم پیشاپیش مبارک
برات بهترینها را آرزو میکنم

سلام تیلو جان ، واقعا شما روی ارتباطم موثر بودید ، بی تعارف ، درس پس میدم ممنونِ محبتتم

فاطمه یکشنبه 26 اسفند 1403 ساعت 23:38 http://Ttab.blogsky.com

وای عزیزم چه جالب نوشتیراست میگی جزییات برام مهمه وتوخاطرم میمونه
درمورد شماهم سعی میکنی توهرنوشته پندی داشته باشی
ایشالله سال خوبی درانتظارمون باشه

مرسی ، ان شالله

شیدا یکشنبه 26 اسفند 1403 ساعت 18:35

الف جان، خوش خنده یعنی منو گفتید ایا؟ ایا شیداخانم دیگری وبلاگ نویسن؟
به هر حال که من قلمتون رو که خیلی آمیخته به طنزه رو خیلی دوست دارم
سال پرخیر و برکتی رو شروع کنید ان شاالله

سلام ، بله قطعا منظورم شما بودید‌ . محبت دارید . متشکرم

رضوان یکشنبه 26 اسفند 1403 ساعت 14:45 http://nachagh.blogsky.com

تبریک زود هنگام سال نو؟داری میری جایی که دسترسی ات به وبلاگت ...؟سفر به خیر .سال نو بر شما هم پیشاپیش مبارک باد.در کنار مامان و خواهر و برادر و راد و پدرش ایام خوشی داشته باشی.

سلام رضوان جان ، میدونستم سرمون شلوغه ، از این بابت زودتر گفتم. ممنونم.

مونا یکشنبه 26 اسفند 1403 ساعت 13:29

سال خوبی برات ارزو می کنم

سلام . ممنونم برای همه باشه به امید خدا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد