ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خواهرم داشته توی محوطه خونه اشون قدم میزده که از دور پسرش رو میبینه که داره گریه کنون میاد، میگفت : اول فکر کردم منو دیده داره شوخی میکنه، جلوتر که اومده دیده نه! جدی داره گریه میکنه ،گفت فکر کردم با یکی تصادف کرده ، طرف یه چیزیش شده .
خلاصه به مامانش گفته که یکی از دوستهاش که هفته قبل مادرش فوت کرده بود، خودکشی کرده و متاسفانه فوت کرده. (عمیقا امیدوارم خدا این بچه رو قرین لطف خودش قرار بده که حتما هم میده)
مادرهایی رو میبینید که خیلی با عشق و کیف میگن بچمون بهمون خیلی وابسته است، بچمون گفته مامان تو نباشی ما میمیریم ، دنیا رو یه لحظه بدون تو نمیخوایم و.... اینا دارن راه رو اشتباه میرن .
اگه از اتفاقات عجیب و غریب و تصادفات و ... صرف نظر کنیم ، فرض دنیا بر اینکه بچه ها ،بیشتر از والدینشون عمر کنند و فکر کنم خواسته خود آدمها هم همینه ،واسه همینه که از مرگ اولاد به عنوان امتحان الهی یاد میشه ، پس تشویقشون نکنید که نفسشون به نفس شما بند باشه ، بچه هامون رو جوری آماده کنیم که یاد بگیرن
به قول بابک جهانبخش : غصه رسم روزگاره، ما چه باشیم چه نباشیم زندگی ادامه داره.
چقدر غمگین...
احتمالا اون پسر هیچ وابستگی جز مادرش نداشته که انقدر راحت دل کنده از همه چیز و زندگیشو تموم کرده.یه دلخوشی کوچیک، توجه یه دوست،پدری،خاله ای، دایی ای،شاید میتونست جلوی این کارو بگیره.فکر کنم باید حواسمون بیشتر به دور و بریامون باشه از کسی غافل نشیم.
منم خیلی غمگین شدم از سرنوشتش، ۱۸ _ ۱۹ ساله بود طفلک،خواهر و برادر بزرگتر داشت، به پدرش فکر کردم که بنده خدا چطور توی ۲ هفته عزیزهاش رو از دست داده. بله کاش کسی حواسش به این بچه بطور ویژه بود.حیف جوونیش.