هله پوک

هان ای کسانیکه شنیدید 《 دندون اسب پیشکشی رو نمیشمرن》، اگه خوب دقت کنید میبینید طرف داشته اسب هدیه میداده ، حالا پیر هم باشه اسب ، اسبِ ، یه قدر و قیمتی داره ، فرض کن اسبه اینقدر پیر باشه دو روز بعد هم بمیره، باز دو روز یارو پز داده که اسب داشته . 


این  ضرب المثل معنیش این نیست که هر چی دم دستتون بود ببرید به مردم کادو بدید ، کادو به گردنتون که نیست ، یه شاخه گل ، توی این گرونی یه جفت جوراب ( یاد یه کسی افتادم که مادرشوهرش یه لنگه گوشواره مجردیش رو بهش کادو داده بود)، یه پلنر ، اینا خیلی کادوی خوبیه. لازم نیست بپرید توی اولین مغازه ، یه کادو بخرید، حتی  گرون به قول حامد بهداد حتی به غلط ، ببرید بدید طرف که نه بتونه خودش استفاده کنه ، نه قابل اهدا به کسی باشه ، نه در شانش باشه، بشه گذاشتش کنار سطل زباله . مورد داشتم یکی به من کادو داد گفت اگه دوستش نداشتی بده به کسی  یعنی طرف در این حد میخواست از سرش باز کنه  ، دین به گردنتون نیست به جان خودم ،اگه به کسی کادو ندید. فکر کنم با اون بنده خدا هم همین کارها رو کردن که هدیه رو وا نکرده پس فرستاد

نظرات 4 + ارسال نظر
Pari دوشنبه 30 بهمن 1402 ساعت 11:28

مرسی عزیزم
قطعا این حس متقابله

ربولی حسن کور یکشنبه 29 بهمن 1402 ساعت 13:19 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
مگه حالا چی براتون کادو آوردن؟

سلام ، به صورت خاص الان بخوام اشاره کنم یه لباسی که پشت نداره یا لباسی که نیم تنه است ، من که نمی پوشم ، بعید میدونم خیریه ها یا کسایی که لباس جمع میکنند هم همچین لباسی رو بدن به مستحق ، کلی اتیکت و ... بهشون وصله بذارم کنار سطل زباله هم حیفه، سایزش هم کسی رو ندارم , از این دست وسایل زیاد دارم بعد این برای منی که هیچ چیز اضافه ای رو نگه نمیدارم خیلی عذاب آورِ

Pari یکشنبه 29 بهمن 1402 ساعت 11:56

سلام
ممنونم برای گفتن این حرف ها
به نکاتی اشاره کردی که من بهشون توجه نکرده بودم..
متوجهم چی میگی.. منم برام هیچ وقت مهم نبود که تولدمو یادش هست یا نه و بگم باید بهم تبریک بگه و این من بودم که بهش تولدشو تبریک میگفتم.. چون واسم اهمیت داشت و داره و باارزشه، دوستیمونم از این دوستی های یکی دو ساله نیست بلکه دوستی بیش از ده ساله و من خیلی خوب میشناسمش اما فک میکنم اون هنوز منو خوب نشناخته..
این مسئله کادو گرفتن و تبریک تولد من از زمانی که دخترش بدنیا اومد شروع شد و براش بولد شد.‌ چون تولد دخترش دقیقا روز بعده تولد منه و الان یادش میمونه و از طرفی من دیدنش که میرم گاها برای دخترش پنس و اینجور چیزایی که دخترا دوست دارن میگیرم... به لحاظ مالی باارزش نیست اما همینکه شادی دخترش رو میبینم خوشحال میشم و حس خوبی میگیرم..جدای از این ها من میدونم چه مشکلاتی داره چه سختی هایی رو داره میگذرونه ولی اکثر اوقات دنبال جبران یه چیزیه واسه من، که من خودم نمیدونم چیه.. یعنی این رفتارهاش این شکلی برام نمود داره.. قبلا خبری از گرفتن کادو نبود تبریک میگفت زبانی.. اما این یکی دو سال اخیر، برعکس شده.. کادو میخره اونم دست روی وسایلی میزاره که گرونه..
من اکثر اوقات توی شرایط سختی کنارش بودم مراقب دخترش بودم مثل بچه نداشته خودم (البته بگم مجردم).. برام هم خودش هم دخترش خیلی عزیز و باارزشن.. اونقدی که دوست داشتم بدونه نیازی نیست حتما برای تبریک گفتن نیازه کادو بگیره، این کار باعث میشه من شرمنده بشم که نمیتونم براش جبران کنم.. احساس دِین میکنم بهش.. شاید چون به لحاظ مالی از من سر تر هست.
میدونم اهل گله نیست حداقل تا حالا ندیدم گله ای کنه..
حرفایی که شما زدین هم دید خوبی باعث شد به این قضیه پیدا کنم و حرفهای منطقی و درستی بودن..
حرفتون درسته کاملا.. کادو به جیب کادو دهنده ربط داره نه جایگاه مادی کادو گیرنده.. با این حرفتون موافقم
امیدوارم یه روزی رو ببینم که این قضایا جا افتاده باشه مثل خیلی از قضایای دیگه اینم جا افتاده باشه و بی ادبی و بی احترامی تلقی نشه..
خیلی صحبت کردم اما از اینکه حرف زدم و نطرتون رو نوشتین خوشحالم
ممنونم

ممنونم ، دوستیتون صد ساله بشه ، شما دوستهای مجرد و یا متاهل بی بچه خیلی برای ما مادرها ارزشمندید ، چون به بچه هامون خیلی ویژه توجه میکنید.

Pari شنبه 28 بهمن 1402 ساعت 22:46 http://Itstotime.blog.ir

سلام
به مسئله خوبی اشاره کردین..
الان من مدتیه درگیر اینم که بتونم یه هدیه خوب برای تولد دوستم بخرم.. چرا؟!
چون من با یه شاخه گل ساده که نه، حتی با یه تلفن و زبانا تبریک گفتنش خوشحال میشم چون همینکه به یادش بوده و بهم اهمیت داده خیلی برام باارزشه رفته یه کادو خریده به قیمت بالا اما توی این شرایط و وضعیت اقتصادی بد (اون معلمه و منم شاغلم اما حقوقم واقعا خیلی کمه،) من به لحاظ مالی تواناییم نمیرسه یه همچین هدیه ای براش بخرم با اینکه واقعا برام وجودش با ارزشه.. روز تولدش بخاطر همین که نتونستم حتی یه شال بخرم نرفتم دیدنش تلفنی تبریک گفتم تا بعد که دیدنش برم براش بتونم جبران کنم.. این واقعا ناراحتم میکنه...
از این نگرانم که اگر براش یه شاخه گل بخرم ممکنه اون ناراحت بشه و فکر کنه واسم بی اهمیته.. ولی اینطور نیست.. من بیشتر از دریافت هدیه به وجود خودش اهمیت میدم .. ولی اون نه.. ترجیحش به خرید هدیه س.. و الان من واقعا نمیدونم چه تصمیمی بگیرم.. گاهی به این فک میکنم همون یه شاخه گل رو بخرم ببرم بعنوان هدیه تا اونم سری بعد همین کارو بکنه ولی از طرفی حس شرمندگی میگیرم چون اون برام هدیه ای گرفته که به قولی لایق روی خودش و من باشه اونوقت من اینجوری براش جبران کنم زشته..
از طرفی به اینم فک میکنم براش یه گلدون بخرم و ببرم و در این مورد کادو گرفتن و اینا یه روز و یه وقت دیگه باهاش حرف بزنم تا زندگیو اینقده سخت نگیره .. بدونه ارتباطات بدون این هدیه گرفتنه هم میشه ادامه دار باشه.. گاهی این هدیه خریدنه و باز جبران کردن واسش میتونه باعث کم شدن ارتباطات بشه...
میتونی راهنماییم کنی چکار کنم؟

سلام، اونقدر رفتار و کنش آدمها متفاوته که نمی دونم چی بگم، دوست صمیمی من دو سال تولد منو یادش میره ولی اونقدررر برام عزیزِ و اونقدر بهم محبت داره که برام مهم نیست علاوه بر خودش تولد تمام جد و آبادش رو تبریک میگم برای خودش و بچش هم هر سال کادو میخرم .باید ببینی اهل گله هست یا آدمی هست که زود بهش بربخوره ، اصلا دوستیه چقدر براتون ارزش داره ، به نظرم توی این دوران ،کادو به جیب کادو دهنده ربط داره نه به جایگاه مادی گیرنده کادو ، بعلاوه اینکه اگه یکی بیشتر از توانش به من کادو بده منو خوشحال نمیکنه خیلی شرمنده و ناراحت میشم . نه به خاطر جبرانش، چون فکر میکنم از چی زده که به من این کادو رو بده ،کاش توی فرهنگمون هر حرفی بی احترامی و بی ادبی محسوب نمیشد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد