شد کلبه دل گلشن

آخر شب داشتم خبرها رو نگاه میکردم دیدم کانادا دو مقام ایران رو تحریم کرده ، خانمه رو نمیشناسم  امااا آقا رو هم نمیشناسم ، ندیده و نشناخته خوشحال شدم،  از چی؟بعد از اینکه سرچ کردم، فهمیدم واقعا اون آقای مدیر قصد مهاجرت داشته و خونواده اش درگیر پروسه مهاجرت به کانادا بودند ( توی خبرگزاریهای داخلی نوشته). 

ته دل مسافرها خالی میشه اگه بفهمن زن و بچه خلبان هواپیما حاضر نیستن توی پرواز باشن.

آدم رغبت نمیکنه  از پلی رد بشه که سازنده اش نمیذاره زن و بچه خودش از روی اون رد بشن‌ .

از مُرده که دیگه بالاتر نداریم ،مرده که هییییچ چیزی برای از دست دادن نداره رو فامیلش فکر نکنم به غسالی بسپرن که خونواده اش گردن نمیگیرنش. 

چطور میشه به آدمهایی مسئولیت های کلیدی بدید وقتی حاضر نیستن زن و بچه خودشون توی همین آب و خاک بمونن ، معلومه طرف براش اهمیتی نداره که با یه تصمیم اشتباه هزار سرمایه رو به باد بده وقتی نسل خودش ذینفع نیستن. 

حالا اینا که کارشون زمین نمی مونه فوقش میرن سوییس  ولی اینکه خورد توی پرش ، بسی مسرور شدم.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد