ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
سال ۸۸،شنبه بعد انتخابات ، با استادِ راهنمام ساعت ۸ صبح قرار داشتم ، زود بیدار شدم ، رفتم توی آشپزخونه ، همسایه کناریم رفت پشت بوم، پیش داییش که خونه بغلیمون بود( دو تا خواهر و برادر خونه های ویلاییشون که کنار هم بود رو ساخته بودن ، داییه نمیدونم همه واحدهای ساختمون مال خودش بود یا کلا چون احساس مالکیت داشت پشت بوم برای خودش میز و صندلی و ... گذاشته بود)،صداشون از نورگیر میومد تا سلام کرد، داییش با خنده گفت : نتیجه رو اعلام کردن . احمدی.ن ، رای آورده . یخ کردم ، رفتم توی اتاق ، همسر رو بیدار کردم گفتم : داییِ آقای فلانی میگه نتیجه رو اعلام کردن ، متحیر بلند شد و اومد تلویزیون رو روشن کرد، دیدیم آره !
سکوت اون صبح تهران ، نگاه گنگ آدمها به هم ، سردی چهره ها و ....بقیه اش رو کیه که خبر نداره.
اما حالا از اون روزها خیلی گذشته ، دیروز غروب به همسر میگم ببین چقدر خوبه که ما فقط ناظریم و فقط نگاه میکنیم، بدون عکس العمل ، چقدر خوبه توی دلمون هیچ اتفاقی نمیفته ، نه خوشحال میشیم و نه ناراحت ، سنگین نیستیم هیچ باری از این اتفاق اجتماعی احساس نمیکنیم ، سبک سبکیم. کاش میشد کلا توی دنیا ،اینطور زندگی کرد ، یعنی فقط ناظر بود و بس! آروم و ساکت و بی نظر.
دیروز صبح وقت آندوسکوپی داشتم ، مامانم نگران بود ، من نگران بودم ؟ بله .
برای اینکه چیزی باشه؟ نه
از بی هوشی می ترسیدم ؟ نه
از اینکه محیط استریل نباشه ؟ نه
از حرف زشت:|
یه دوستی دارم میگه کسایی که از بیهوشی در میان ، ممکنه حرف زشت بزنند ، من از ۴۸ ساعت قبل تا لحظه ای که گوشم سنگین شد و فهمیدم دارم بیهوش میشم مدام ذکر میگفتم که وقتی به هوش میام حرف زشت نزنم ،
سلام
اتفاقات سال ۸۸ یه نقطه عطف بود و مسیر تاریخ معاصر را تغییر داد هرچند به نتیجه نرسید
وقتی ما دانشجو بودیم که برای آندوسکوپی فقط داروی بی حسی میزدن ته حلق! حالا بیهوش میکنن؟
امیدوارم مشکل خاصی نبوده باشه
سلام ، بله همینطورِ . خدا رو شکر مشکل خاصی نبود ولی به گمونم متخصص های گوارش آندوسکوپی رو جز پکیج طبابتشون میدونن ،زمان بیهوشیش کمه البته و متخصص بیهوشی هم تو اتاق هست ، خوب شد بیهوش میکنند ،با این اوصاف ترجیح میدم بی تربیت به نظر برسم تا شاهد این باشم که یه لوله رو میکنند توی حلقم.