ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
●دوستی گفت : برای مشاوره( در مورد پسر بچه اش) رفته جایی، ولی اول خودش با خانم دکتر میخواسته صحبت کنه ، پس بچه رو گذاشته بیرون و خودش رفته داخل اتاق! منشی میون صحبتها زنگ زده که خانم دکتر پسر این خانمی که توی اتاقه اومده نشسته کنار در و داره به صحبتهاتون گوش میده
● با مامان رفته بودیم دکتر ، من اومدم از اتاق بیرون و نشستم کنار میز منشی ، ۳ نفر دیگه هم تو سالن نشسته بودند ، تو کیفم دنبال چیزی میگشتم ، به وضوح صدای خانم دکتر و مامانم از داخل اتاق میومد ، دکتر گفت : شما هم مثل دخترتون کم خونی دارید؟ مامان با یه لحن شماتت باری گفت: نه! اینا به باباشون رفتن، سرم رو بلند کردم ، هم ۳ تا مریض ، هم منشی به قیافم خندیدن.
● رفته بودم برای سرم آهن تو یه اتاق کنار اتاق دکتر، یه آقای مسن اومد صداش میومد، به دکتر گفت میخوام زن دوم بگیرم ، گفت که تریاک میکشم ، گفت که کجا مغازه دارم ! پرستار به من لبخند میزد و من هم به اون ، حریم شخصی به هر دوی ما
حالا نمیگم مثل کسایی که تو کار موسیقی هستند، کل اتاق رو اکوستیک کنند ، ولی واقعا یه کاری باید انجام بدن که بقیه مراجعین و منشی هم بعلاوه دکتر محرم محسوب نشن ! یه سری دیگه از مشاغلم باید دقت کنند مثل وکلا . دیگه؟!
واااى هیچى بد تر از دکتر زنان هایى نیست که براى نازایى هستن و سه نفر با ٤ نفر باهم ویزیت مى کنن
خیلی حس بدى داره
من چندین سال درگیرش بودم. واقعا عذاب آور بود
وای راست میگید دکترهای زنان معروف این مشکل رو دارن ، چشم نظام پزشکی روشن ، روش سفید!!!!
سلام خوبید من تازه با وبلاگتون آشنا شدم شایدم قبلا میخوندم یادم رفته از دیشب تا حالا کلی پست هاتون خوندم تحلیل هاتون خیلی عمیق و جالبه برام.
از نوشته هاتون کلی استفاده کردم فقط میخواستم بپرسم چطور در آرامش یه مطلب که ممکنه انتقادی باشه به یه فرد میگید من حاضر جوابم و البته معمولا کاری به هیچ کس ندارم مگر اینکه حقی ناحق بشه اما نحوه بیان مطلبم انگار طرف مقابل رو ناراحت میکنه و باعث میشه خیلی حس بدی داشته باشم اگه میتونید من رو راهنمایی کنید یه دنیا ممنون میشم.
سلام ،شما که لطف دارید، خوب توی اون مواردی که اینجا گفتم واقعا قصدم تنبیه و سرزنش مخاطبم نبوده و از درون هم آروم بودم میخواستم یه قضیه رو حل کنم ،بیشتر به این فرم نگاهش میکردم که این مساله ذهنی اون آدمه و دارم براش حل میکنم وگرنه اگه کسی عصبانیم کنه با حرفش معمولا همون لحظه بهش چیزی نمیگم چون متنفرم از اینکه کسی از روی حالتهای چهره ام بفهمه تونسته عصبانیم کنه ،همه که آدم رو دوست ندارن فقط کافیه یه نفر که یه کم هم دگرآزاری داره بدونه که از کجا میتونه آزارت بده مثل اینکه آدم خودش رو عین عروسک خیمه شب بازی کنه و نخش رو بده دست اون یه نفر، در نتیجه توی اون مواقع سکوت میکنم . یه موقع یه دوستی/ عزیزی بهتون چیزی میگه اول بپرسید قصدت این بود از سئوال/ حرفت؟ اینجا جوابی که اون آدم میده ضرب جمله قبلی رو میگیره شما هم به خودت مسلط میشی و آروم تر. میتونید راحت تر در موردش صحبت کنید. امیدوارم که کاربردی باشه براتون.
سلام
چه بچه زرنگی بوده
سلام ، خیلی شخصیت منحصربه فردی داره میشه ساعتها در مورد شخصیتش صحبت کرد