وضعیت سفید


با دوستم داشتیم قرارِ دورهمی رو فیکس می کردیم ، گفت : اگه قرار گذاشتیم و جنگ شد چی؟ گفتم خوب کنسل می کنیم دیگه ! گفت: اگه تلفن ها قطع بود چی؟ چطور بهم خبر بدیم ؟! بعد تند تند گفت وای نه ! نه! اصلا نمیخوام بهش فکر کنم. 

گفتم : قربونت اگه تلفن ها قطع بود که دیگه نیازی نیست  زنگ بزنیم ،کنسل کنیم ، چون این معنی  اینو میده که شرایط خیلی خرابه و هیچ آدم عاقلی تو اون شرایط چیتان پیتان نمی کنه بره رستوران


نمیدونم اخبار و انتظار و استرس جنگ چه تاثیری روی بقیه گذاشته ، ولی در مورد من اینه که شب گاز و هود و سینک  و آشپزخونه رو کامل تمیز میکنم ، چه کدبانوی قابلی ؛) علتش رو نمی دونم  شاید هم میدونم و جرات گفتنش رو ندارم، یه ذهن دیوونه ای دارم ، ما مسافرت هم میخوایم بریم قبلش خونه رو کامل تمیز می کنم و مرتب !! 

چند سال پیش تهران ، نیمچه زلزله ای اومد، راد کلاس اول بود، تند بلندش کردم،  لباسش رو پوشوندم و سریع چند تا چیز برداشتم منتظر همسر وایسادم دم در ، همسر جلوی نگاه نگران من و راد آروم لباس پوشید ، رفت تو دستشویی موهاش رو شونه کرد الان خنده م میگیره اون موقع دوست داشتم بزنمش




نظرات 4 + ارسال نظر

من قبلا مسافرت مى خواستم برم ، سرسرى یه تمیز کارى میکردم ، اما الان چند ساله تمیز تمیز مى کنم
براى زلزله هم منم یه چیزى شبیه همسر شما هستم وقتى ایران بودیم یک بار سمت ویلا زلزله اومد (سمت دماوند) ما اونجا صاف روى گسل هستیم، به شدت تکون خورد ویلا ، جورى که کاملا جابه جایى یک لایه از زمین و زیر ویلا احساس کردیم
من تنها کارى که کردم جاى خوابمون وعوض کردم بعد هم گرفتیم خوابیدیم صبح بیدار شدیم دیدیم واتس اپ و تلگراممون یک عالمه پیام اومده همه نگران. ما خواب

برآوردم اینه که شما ریلکسی پس تمیز کردن خونه هم منشا میل به کدبانویی و تمیزی داره ، دیگه اون گسلی که شما روش بودی جای خوابت هم عوض نمی کردی

ربولی حسن کور جمعه 13 مهر 1403 ساعت 17:33 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
اون دستشویی رفتنشون کاملا منطقی بوده دیگه
چرا ناراحت شدین؟

سلام ، نه! نرفت دستشویی ، بُرسش رو برداشت رفت تو آینه دستشویی خودش رو ببینه موهاش رو شونه کنه ، ولی اگه دستشویی هم میرفت عجیب بود، آدم اون موقع فقط باید به فرار فکر کنه:|

ویرگول جمعه 13 مهر 1403 ساعت 15:21 http://Haroz.blogsky.com

اگر آدم همش تو این فکرا باشه زندگیش جوری از هم می پاشه که نگو
من دفعه پیش کلا از استرس داشتم تلف می شدم، اضطراب کل زندگیم رو مختل کرده بود. بعد گفتم مرگ یه بار شیون هم یه بار. اگر حمله کنه به ایران احتمالا همه پودر می شن. خیلی سخته ولی دیگه کشش نداشتم.
همسرتون چه دل خوشی دارنا اما خوب اون مو شونه کردنه مثل همین خونه مرتب کردنه دیگه

سلام ، من استرس ندارم یا حداقل استرس واضحی ندارم ، احساسم رو نمیتونم بگم دقیقا چیه ، قاطعانه میدونم نگران _جنگ_ نیستم ،البته یه جا خوندم که آدمهایی که بی موقع شروع می کنند به مرتب کردن در واقع دارن ذهن آشفته اشون رو مرتب می کنند . بله کار همسرم خیلی عجیب بود

ایران جمعه 13 مهر 1403 ساعت 13:58

الکی از الان استرس تولید می کنی که اگر جنگ بشه چی میشه؟خوب هر لحظه ممکنه زلزله هم بیاد ممکنه سوار ماشین بشی تصادف کنی و ...

سلام ، بله ، حتی دم بعدی هر اتفاقی ممکنه بیفته اما چه کنم که ذهن قلدری دارم و نمیتونم به راه بیارمش که چو فردا رسد فکر فردا کنیم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد