واکاوی صحنه جرم


دوستان شرح پریشانی من گوش کنید

برنامه شام ایرانی رو می دیدم ، خانمه داشت آشپزی می کرد ، با دستش گوشت رو برداشت ، بعد بدون اینکه کات بخوره ، با همون دست به ادویه ها ، در کابینت و .... دست زد. 

رفتم جایی مهمونی ، صاحبخونه ، ظرف ها رو برداشت و با پارچه ای که قبلش روی لباسشویی بود ، بعد روی میز بود ، و قبل تر نمیدونم کجا بود،  به نظر متعلق به همه بود ،توی ظرف ها رو خشک کرد و توش چیزی سرو کرد (خب میذاشتی آبش خودش خشک میشد دیگه!)

بعد با اسکاجی که سینک رو شست و با یه وسواسی راه آب سینک رو هم با اون فشار داد، فنجون چایی رو شست  .

 

من خودم میدونم حساسیتم روی عملکرد آدمها بعد دوران کرونا  زیاد شده ، محاله دست به گوشت و مرغ بزنم و به همه جای آشپزخونه بمالم . ظرفها چون از اول ازدواجم، ماشین داشتم همیشه خشک شده است ولی فرض محال، بخوام با پارچه ، چیزی رو خشک کنم اون پارچه تو آشپزخونه سرگردون نیست ، اسکاج سینک و اسکاج ظرفها با هم فرق می کنه . آیا حقیقتا این چیزها فقط به چشم من میاد؟ میخوام ببینم من خیلی حساسم  یا شما هم اگه بودید به چشمتون میومد؟!!! 


ب.ن: یاد یه خاطره ای افتادم ، رفته بودم مهمونی ، بعد رفتم کمک برای شام ، لیوان ها رو شسته بودند ، بعد با یه پارچه ای لیوان رو پاک می کردن ، زود یه لیوان رو برداشتم و نذاشتم خشکش کنند و در واقع خودم رو نجات دادم ، گفتم: میخوام آب بخورم همین رو هم میبرم سر میز، چرا؟ اون پارچه ای که باهاش لیوان رو داشتند پاک می کردن ، یه لنگه پیژامه بود ، یعنی حتی نکرده بودن دور و برش رو ببرند که شبیه پارچه آشپزخونه باشه ، یه پیژامه رو از وسط بریده بودن  . یه لحظه که کاری پیش اومد دختر صاحبخونه رفت ، دیدم سر پاچه پیژامه تو لیوان بود و سَرِ دیگه اش به همون درازی تا پایین میز اومده بود. جان من بهداشت رو جدی بگیرید! 


نظرات 16 + ارسال نظر
زهرا جمعه 12 بهمن 1403 ساعت 20:14

سلام
من وقتی تابستون جایی مهمون هستم، از بین میوه ها، گیلاس رو انتخاب نمیکنم، چون دوست ندارم هسته هایی که از دهن خارج شده رو بذارم توی بشقاب، زردآلو رو هم با کارد برش میزنم و هسته ش رو جدا میکنم.
موقع پخت غذا هم بعد از شستشوی تکه های گوشت و مرغ دستم رو با صابون میشورم، البته که میگن مرغ رو نباید شست و باید در آب جوش انداخت و جوشاند و آب را دور ریخت، ولی من اینکار سختمه

سلام . خب ، پس باید حواسم باشه که بعضی ممکنه روی هسته میوه حساس باشند، چون خودم حساسیتی ندارم و تو میوه ها میوه هایی رو تو مهمونی میخورم که قابلیت پوست کندن داشته باشند ، دلیلش هم
در مورد مرغ نشنیده بودم

Miss snow پنج‌شنبه 11 بهمن 1403 ساعت 11:11

برای اولین بار یکی شبیه خودم پیدا کردم
ظرف خشک کردن خیلی کار کثیفیه لمس کردن سر قاشق حتی واسه خودمم این کار رو نمیکنم
و ...

خوشبختم . وقتی دقت می کنم ، متوجه میشم بسیاری حداقل بهداشت رو هم رعایت نمی کنند ، فکر کنم تمیزی هم مثل عقله ، همه همون جور که فکر می کنند عاقلند ، فکر می کنند تمیزن!!

شیدا شنبه 15 دی 1403 ساعت 16:15


منم برای خودمون کلا سفره پهن نمیکنم و نون رو داخل سینی میذارمو یه پارچه کوچک پهن میکنم به جای سفره که میگم نون هم روش نمیذاریم و فقط ظرفهامون روی پارچه ست

شیدا شنبه 15 دی 1403 ساعت 07:30

وای وای چقدرررر خاطراتم زنده شد
واقعا انگشت شمار شده که جایی غذا بخورم و به دلم بشینه تمیزیشون
برای همینه که فقط دوست دارم خونه خودمون غذا بخورم!
یکی از تعجب امیزترین کامنت ها هم کامنتی بود که قاشق دهنی و دونه زیتون رو اگه کسی بدش بیاد رو سفره باشه میشه وسواسی
وای خدای من این کار که خیلییی بده
اما نود و نه درصد ادما اصلا بد نمیدونن
ای خدا

سلام ، می دونید چون خیلی نسبیه و خیلی گسترده ، حدش برای هر کسی یه جور تعریف میشه ، مثلا قدیمها تو مهمونی ها نون و قاشق و چنگال رو روی سفره میذاشتن ، اما من اصلا نون و قاشق رو روی سفره نمیذارم همه چی توی باکس و ظرف سرو میشه حتی وقتی خودمونیم ، خوب اینو پسر و همسرم میدونند و همینطور عمل می کنند ولی مامانم که من پیشش رشد کردم میگه چرا چیزی رو روی سفره نمیذاری ، مگه سفره کثیفه؟!! چیزی نمیگم و کار خودم رو می کنم ، چون اگه اونجا بگم ، بهم میگن آدم اینجوری، اذیت میشه ، آدم نمیتونه زندگی کنه و ....رضوان عزیز یه جمله گفتند کسانی که بی خیال ترند خوشبختترن ، جمله درستیه

رضوان جمعه 14 دی 1403 ساعت 14:00 https://nachagh.blogsky.com/

سلام.همسرجان مرا برد خونه یه فامیل شان.هندوانه برای پذیرایی آوردند.بوی پیاز میداد.شلیک خنده به خانم جوان باعث شرمندگی او شد.بهتر نبود برای قاچ کردن هندوانه با چاقوی متفاوت...در جایی دیگر اسکاچ مورد استفاده برای لیوان آب خورد همان بود که ماهیتابه پخت تخم مرغ استفاده شده بود اینا که به چشم شما میاد دقت است.و صحیح است.مگه ما غذا را نمی چشیم نمک اندازه باشد ؟اندازه نگه دار که اندازه نکوست.شامل تمیزی هم میشه.دقت فراوان تا حدی که باعث عسر و حرج نشود.

سلام ، حالا قصدم نیست و دوستم ندارم که میزبان احساس کنه بازرس بهداشت اومده خونه اش یا اومدم بهش مجوز هتلداری بدم ، ولی در حد بهداشت اولیه رعایت کنه ، ممنونش میشم

شیرین پنج‌شنبه 13 دی 1403 ساعت 23:55

مدیرمرکز یه خدمه خانوم داشت که وقتی مهمون میومد اون خانوم توفنجون وظرفای مخصوص ازشون پذیرایی کنه چون اعتقادداشتن یه خانوم خیلی تمیز ومرتب تزازیه خدمه آقاست
خلاصه یه روز دیدیم اون خانم روفرستادند واحد ما ویکی دیگه رو ازبیرون مرکز آوردند
کاشف بعمل اومد که مدیریه روز که مهمون داشته دیه این خانوم پیشدستی خیس رابا همون لباس فر مش که تنشه خشک کرده !
ازوقتی اینو شنیدیم تا خانومه میخواست برامون چای یا خوراکی بیاره همه میدویدن سمتش ای وای تا ما هستیم شما چرا؟
توروخدا زحمت نکشید
بعدش متوجه شدیم ازنظر ایشون پاک ونجسی معنی داره نه تمیز وکثیف بودن!

، خیلی خوب بود ، اینم جالبه که بعضی نجس و پاکی رو سنجش و معیار بهداشت قرار میدن ، یکی یه بار من گفت مرده رو با آب تمیز می کنند فقط خود آب کافیه برای تمیزی

رضوان پنج‌شنبه 13 دی 1403 ساعت 15:18 http://nachagh.blogsky.com

عابر عزیز
یه مرز بسیار باریک در حد یه غلت زدن اندام یه انسان بین بسیار تمیز بودن و شروع محدوده وسواس
شما فرض بفرمایید رو خط مرزی طاقباز دراز کشیدی نیم بدن شما روی نهایت تمیز بودن و نیم بدن شما ابتدای وسواس بودن است اگر رو دست چپ بغلتید کاملا روی خط مرزی فرد بسیار تمیز هستی که داری از محدوده تمیز بودن فرا می روی.حالا اگر یه غلت بزنی رو دست راست قرار بگیری روی تو سوی منطقه یا محدوده یه فرد وسواس است .یعنی وسواس فراروی توست به سوی آن می روی .

با اجازه رضوان عزیز کامنت ایشون رو هم کپی می کنم همین زیر که استفاده کنیم . ممنونم ازتون
《تمیز بودن با وسواس بودن فرق دارد.بعضی ها خیلی بی خیالند و واقعا خوشبخت ترند .خوش به حال شون .منکه نمی تونم.
اول وسوال بودن با آخر تمیز بودن ، بین شون یه مرز باریک است.
تویی که خیلی تمیز هستی در معرض شروع وسواس بودن بیشتر هستی تا اونکه تمیز معمولیه .
بین وسواس و تمیز بودن یه خندق (چاله)یه ردیف سیم خار دار و یه میدان مین نگه دار مبادا بیماری وسواس بروز کند.》

رضوان پنج‌شنبه 13 دی 1403 ساعت 10:24 https://nachagh.blogsky.com/

وای چه پست محشری!حظ کردم.رفته بودم خونه...اسفناج را در لگن حمام خیس کرده بود گل ها ازش دور شود ته نشین شود.واقعا چطور می تونم اون را بخورم؟مامان جان من می فرمودند علامت گذاری کن هر دستمال آشپزخونه را برای چه استفاده میکنی مبادا پارچه دم و سفره خرید نان تو یکی باشد.

سلام ، ، چرا آدم فکرش میره که اون لگن چه چیزهایی رو به خودش دیده. خدا رحمت کنه مادرتون رو .یادشون جاوید

رضوان عزیز ، یه پیام خصوصی ازتون داشتم ، خیلی خوب بود ، اگه اجازه میدادید پابلیکش می کردم . کاملا درست بود که طبیعتا به خاطر تجربه کاری که داشتید همین انتظار هم میره، باز هم ممنون

متیو پنج‌شنبه 13 دی 1403 ساعت 10:23

سلام دوستِ من! اینا اسمش حساسیت نیست و کاملا بهداشت و تمیزیه. اصلا خشک کردن ظرف من نمیدونم چه معنی داره؟ حتی با دستمال کاملا تمیز و یا دستمال کاغذی باشه هم باز روش پرز می مونه! بذارید داخل آبچکان خودش خشک میشه دیگه والا!
من توخوابگاه یه دوست واقعا وسواس داشتم که میگفت قاشق دهنی و دونه زیتون روی سفره نذارید! همیشه هم بشقاب و قاشقش از ما جدا بود. ما هم میگفتیم بابا سفره رو با دستمالِ پاکیزه، تمیز میکنیم بعد از غذا! و ظرفها رو همه تمیز میشوریم ولی گوشش بدهکار نبود بنده خدا خیلی وسواس داشت...

سلام . ممنونم از جوابتون ، من مشکلی با قاشق و چنگال اینا ندارم ، البته بگم وقتی به یکی میگم بهم قاشق بده ، بدم میاد که انگشتش رو بماله روی سر قاشق ، انگار داره تمیزش میکنه مثلا و بهم بده ،( اتفاق افتاده برام ) ولی واکنشی نشون نمیدم که ناراحت نشن .

آیدا چهارشنبه 12 دی 1403 ساعت 19:57

سلام
درباره کسایی که گفتین وسواسی هستن ولی تمیز نیستن ما نمونه اون رو در خانواده همسر داریم. مادر همسر با اینکه بسیار وسواسی هست و به جز ظرفی که خودش یا نهایتا بچه هاش شسته باشن استفاده نمیکنه و کلی رفتارای وسواسی دیگه، خونه و زندگیش به حدی کثیف و حال به هم زنه که من هیچ وقت رغبت نمیکنم اونجا چیزی بخورم

سلام ، البته به نظرم تعاریف ما هم خیلی درهمه ، مثلا عموما فکر می کنیم کسی که مرتبه تمیز هم هست ، در صورتی که میشه بکی خونه اش خیلی مرتب باشه ولی تمیز نباشه ، یا برعکس همه چیز به لحاظ بهداشتی تمیز باشه ولی طرف شلخته باشه ، حالا مادر همسرتون الان که فرمودید حساس روی شستن ظرفهاست ، یعنی تو قسمت خورد و خوراک فقط بهداشت رو رعایت می کنه ولی بقیه خونه بهم ریخته و احیانا کثیفه؟ یا کلا جز طبقه بندی کثیف های وسواسی هستند! شرمنده واژه مودبانه ای پیدا نکردم

رویا چهارشنبه 12 دی 1403 ساعت 18:57

بنده خدا خیلی خیلی خجالت کشید ببین نقش و رنگ فرشهای ابریشمی دست باف پیدا نبود وقتی اومدیم همه لباسهمون را عوض کردیم اما خب بعدش مامانم به بهونه مربضیش با کمک تمیز کار یه پاتک اساسی زد تو خونش و کن فیکون کرد در حدی که یه جاهایی از خونه تعمیر شد فرشها رفت برا شستن و صدها کیسه رفت تو زباله . الان دیگه یه تمیزکار دایم داره و میگه ایندفعه نوبت شماس بیان خونه من.

خدا به مامانتون تن سالم بده ، دستشون درد نکنه ، می تونستن یه ویدئو قبل و بعد بگیرن ، قطعا پر بازدید میشد. . مرسی از اینکه وقت گذاشتید و خاطره اتون رو نوشتید

رویا چهارشنبه 12 دی 1403 ساعت 18:16

الف جان بذار یه خاطره بگم ما یه فامیل دوری داشتیم که خیلی به ما علاقه داشت و دوست داشت با ما رفت و آمد کنه خانمه تقریبا تنها بود و با مادرم خیلی جور بود اون خانم خیلی خیلی هم شیک و پیک و با کلاس و پولدار بود از اونایی که به خودشون برسن ظاهرا خیلی هم تر و تمیز بود چون مثلا خیلی راحت میپرسید فلانی اینا شستی یا یادمه تیکه سیب را رفت شست گفت یه لحظه مالیده شد به روسریم این بنده خدا هر وقت میومد کیک یا شیرینی یا غذا سالاد دسر با خودش می آورد و ما هم ترجیح میدادیم دست پخت اونا امتحان کنیم اینقدر هم فاصله اومدنهاش کم بود که ما هیچ وقت خونه اش نمیرفتیم مثلا یه دفعه زنگ میزد که میخوام بیام ده دقیقه بعد با یه قابلمه دم در بود خلاصه شده بود پای ثابت فامیل و ما و اون از هم حس خوبی میگرفتیم. یه مدتی مامان دید خبری ازش نیست و‌تماسها را جواب نمیده به هر نحوی بود فهمیدیم حالش بد شده رفته بیمارستان و اوضاع جالبی نداره حالا فکر کن همه بسیج شدن برن دیدنش قبول نمیکرد با هر ضرب و زوری بود فقط راضی شد که مامان و دو تا خاله ها برن منم که راننده بودم. تا عمر دارم یادم نمیره در که باز شد با یه بازار شام سفری العاده کثیف روبرو شدیم کثیفی که مال سالیان سال بود یعنی یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی اشپزخونهای تو جنگ هم بهتر از اون بودند من اون لحظه یاد تمام کیک و الویه و غذاهایی افتادم که ما خورده بودیم یعنی اینقدر ما شوکه شده بودیم که یادمون رفت چرا رفتیم و فقط در و دیوار را نگاه میکردم وای وای وای یعنی اون اتفاق فقط جون می‌دهد واسه قلم خودت . من رفتم براش آب بیارم تو اشپزخونه یه دریاچه آب لجن بود و یخچال که فاجعه . یه تضاد وحشتناک بین اون سر و وضع و وسواس با اونچه میدیدیم . وای داستان فراموش نشدنی بود درست مثل فیلمها

سلام . وای چه خاطره ای ، آدم دوست داره زبون و تمام اعضای داخلیش رو با اسکاج بشوره. میدونید که این اعتقاد وجود داره که کسایی که وسواسی هستند میتونند اصلا تمیز نباشند!

شرمین چهارشنبه 12 دی 1403 ساعت 17:51

اینا که چیزی نیست خواهر همسر من با پایی که همه جا رفته تو سفره راه میره بعد فکر کن توی اون سفره قاشق و چنگال و نون می ذارن.

خوب آدم میتونه برای فرار بگه مثلا من نون نمیخورم ، ولی فکر کنید برای استفاده نکردن از اون قاشق و چنگال ، چی باید بگه؟ ببخشید من عادت دارم با انگشت غذا بخورم

ویرگول چهارشنبه 12 دی 1403 ساعت 15:54 http://Haroz.blogsky.com

وای نه چه کابوسی
منم همه چی بصورت مجزا دستمال خودش رو تو آشپزخونه داره. ایشششششش اثلا

سلام ، هیچی نمیگم که حالت یارکشی نداشته باشه و راحت همه نظرشون رو بگن. ممنون برای کامنتت عزیزم

من چهارشنبه 12 دی 1403 ساعت 13:47 http://Me2020.blogsky.com

نهههه به چشم منم میاد این رفتار
البته من قبول دارم وسواسیت زیادی دارم نه فقط در حد آشپزخونه

سلام ، آخه الان دیگه من مرز بهداشت رو گم کردم احساس میکنم ، نمیدونم این کارها غیر بهداشتیه واقعا یا حساسیت من زیاده ، سعی میکنم پست نذارم که آدمهای بیشتری جواب بدن. مرسی برای جوابتون

ربولی حسن کور چهارشنبه 12 دی 1403 ساعت 13:09 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
بقیه را نمیدونم اما من هم تقریبا مثل همین فامیل شما هستم

سلام . ممنون که جواب دادید ، البته خدا رو شکر به نظر میاد خیلی وقت ندارید تو کارهای آشپزخونه کمک کنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد