از وقتی خواهرهای همسر رفتن ، هر کدوم از دوستهام که متوجه شدن، گفتن : خب پس ، راحت شدی ! چه خوب! خوش به حالت!
بعد که من میگم نه بابا ، خوب بودند! میگن: راست میگی ، یادمون نبود!
برای تولد راد ، مامان اصرار داشت که دکترم آقا باشه ، گفتم : راحت ترم که خانم باشه ، میگفت: بیا برو پیش اون که به دنیا آوردتت ، گفتم : بابا الان اون بنده خدا ممکنه منو زیگزاگ بدوزه ،چون پیر شده! بعد که دکترم رو دید و دید چادریه ، بهم گفت : وای این سهمیه ای نباشه ؟! گفتم : مامان من تحقیق کردم دکتر خوبیه! و خدایی هم خوب بود.
یکی از رفیق های مامانم یه خانم چادریه ، خیلی خانم خوبیه ولی به کرات ازش دیدم که سوسه میاد و غیبت میکنه ، اوایل خیلی تعجب می کردم که خانمی که احتمالا مذهبیه، چرا روی این قضیه حساس نیست ، بعد به این نتیجه رسیدم که پوشش و باقی چیزهایی که رعایت میکنه از دیانتش نیست از سر سنت بهش رسیده.
با دوستم ده ، دوازده سال پیش شب عید تو شلوغی ها یه پیاده رویی رو میرفتیم ، دوستم یهو شوک بهم گفت فکر کنم این مرده دستش رو زد بهم ، برگشتم نگاه کردم یه آقایی بود ،هم سن و سال خودمون ، توی دستش انگشتر عقیق بود ، گفتم نه بابا ، سارا تو دستش انگشتر عقیقه ، اشتباه فکر میکنی ( فکر میکردم مقیده لابد) ، دوباره به مسیرمون ادامه دادیم من رفتم سمت جایی که داشتن وسایل سفره هفت سین میفروختن که دیدم دوستم دوون دوون رفت و زد تو سر مرد. و شروع کرد داد و هوار و اون هم هیچی نمیگفت و یه جورایی در رفت!
در واقع دفعه اول هم، دوستم طفلک درست حدس زده بود، ولی فقط به خاطر یه عقیق به اشتباه انداختمش! الان متاسفانه اگه کسی انگشتر عقیق تو دستش باشه حس خوبی بهش ندارم
این همه مثال زدم بگم ببینید ما همگی با چه پیش فرضهایی تو دنیا زندگی می کنیم و اساس قضاوت های ما ، بی تعصب ، خوب یا بد ، درست یا غلط !عموما بر اساس پیش فرضهایی که داریم .
هممون از این مدل پیش فرضها توی ذهنمون داریم و داشتیم
به خصوص قبلترها... یه چیزایی نشونه ی یه چیزای دیگه بود که ما قبولشون میکردیم
و حالا داریم توی دنیای امروز یاد میگیریم که هیچی از هیچکی بعید نیست
سلام ، وقتی آدم موجود ناشناخته ای محسوب میشه نتیجه میشه اینکه به قول شما هیچی از هیچکی بعید نیست
سلام
وچه زندگی هایی که بااین پیش فرض ازهم پاشیدند
بنظرم خانواده بخصوص مادر نقش مهمی داره که دخترش با چه ذهنیتی بره خونه ی بخت
دختره همیشه قربون صدقه خاله ش میره وباهم اوکی هستند ولی وقتی عروس خاله ش میشه انگار بادشمن خونیش طرفه!
چه خبره چه تونه!؟ چطوریه که شوهره خوبه همه چی تمومه مادرشوهر بده؟
خب عزیزم به این فکرکن که شوهربه این خوبی تودامن همون مادر،بزرگ شده دیگه
درمورد آدمایی که ظاهرشون غلط اندازه
باید حواسمون باشه هیچوقت هیچ چیزازهیچکس بعیدنیست !
سلام . البته یه کم چون ریشه تو فرهنگ داره که خونواده همسر اذیت می کردن این حالت گارد مونده ، ولی حالا طرفین یه فرصت بهم بدن شاید طرف مقابل بد نبود ، و و قتی گارد داریم ، اون آدم هر چی بگه بهمون برمیخوره ، مادرهمسر دوستم بهش گفت: سوئیس خوش گذشت ؟ در جوابش گفت: عالم و آدم میدونن سوئیس خوبه و خوش میگذره . ( خوب یه کلمه میگفتی بله ، ممنون، حالا پاره اش نمی کردی!)


پیش فرض؟من با این ذهنیت ازدواج کردم که خانواده شوهر لولو نیست.وتا پانزده سال از ازدواجم گذشته از هیچکدام دلگیر نشدم.البته سر یازده سال خواهرها (دوتا)،از کنارم رفتند یعنی فوت شدند و من بازه تا پانزدهمین سال رنجش خاطر پیدا نمی کردم.ناگهان ماسه صبرم لبریز شد و دیگه کم آوردم و ارتباطم را با خانواده شوهر به حداقل رساندم.واین در خالی بود که اونا بسیار مهربان و لا گذشت بودند.تا اینکه در سال ۸۷ یعنی بیست و پنج سال بعد از ازدواج خودم پسرم ازدواج کرد و شدم مادر شوهر و الان هفده سال است جز خوبی از عروس گلم و خانواده اش ندیده ام.
ذهنیت قبلی نداشتن خیلی کمک کننده است.
دخترکی سیزده ساله فرزند دو پزشک در پارکی در تهران سرش را روی شانه پیرمردی ...ساله می کذارد تا آرامش به دست آورد ولی متاسفانه ان پیر رسم جوانمردی را زیر پا می گذارد و در جواب انان که به او می گویند چرا امامت نگه دار نبودی؟میگوید گرچه پیرم و می لرزم ،به صد جوان می ارزم.یا «دود از کنده پا میشه ».
سلام .
《ذهنیت قبلی نداشتن خیلی کمک کننده است》
قابل تامله!
اینکه مدت طولانی از هم دلگیر نبودید و اونها رو با گذشت و مهربون میدونید از خوبی طرفین برمیاد ، به نظرم ۴ سال کفایت میکنه برای شناخت طرفین از هم ، بعدش دیگه دست دو طرف برای هم رو شده ، آدم میدونه که اگه حرف نامربوطی شنید صرفا از کم شعوریه یا از بدجنسی.
خوش به حال عروس خانمتون که در وصفشون اینطوری صحبت می کنید ، سایه اتون برقرار باشه روی سرشون.
طفلک دختر بچه
سلام خانمى
اما همیشه بهم گوشزد مى شد که حواسم به این افراد بیشتر از معمولى ها و ژیگولى ها باشه
والله من تو خانواده محجبه بودم با مردهاى مومن
البته جاى تأسف داره
براى خانواده شوهر هم کلا ایرانى ها همه خواسته و ناخواسته جبهه گیرى دارن درموردشون
سلام . دور از جون خونواده اتون باشه ،میدونی منظورم نتیجه گیری و جهت گیری نبود و واقعا هدفم این نبود که بگم یه قشر اینطورن و قشر دیگه طور دیگه ای هستند ولی اینکه با پیش فرضی که داریم زندگی می کنیم ممکنه خیلی خطا کنیم .
آره انگار فرض اول اینه که خانواده همسر بَدَن ، حالا من منظورم نیست که ما برای هم میمیریم ها ، ولی باهاشون بهم خوش می گذشت و کم پیش اومده ازشون( ۲ تا خواهر) دلخور بشم
سلام
و الان بعضی ها باعث خراب شدن اون پیش فرضها میشن. (راستش اول نوشته بودم متأسفانه اما بعد حذفش کردم چون دیدم اتفاقا بد نیست آدم به دلیل مثلا به قول شما یه انگشتر الکی به کسی اعتماد نکنه).
سلام ، بله ، واقعا نباید پیش فرض داشت ، من خیلی گاگول بودم .