ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
تو جمع دوستامون ، حرف کشید به همسر یکی از بچه ها ، گفتم : همسرت خیلی پسر خوبیه ، خیلی با محبته ، دیدم خونه فلانی چقدر کمک می کرد و معلومه خیلی مهربونه و حواسش به بقیه هست ...( حواسم بود از واژه مهر طلب استفاده نکنم که زشت نباشه و....) .
( با عرض شرمندگی از بزرگهای مجلس) اونم نه گذاشت و نه برداشت گفت : آررره ، کلا آدم .... خوریه! ... خوریه منم میکنه!
میدونم داشت در مورد شوهر خودش حرف میزد ، کی از اون نزدیکتر ، ولی همین که از همه بهش نزدیکتره دلیل خوبی نیست که صفت خوبش رو به لجن نمی کشید؟!!!
همسریکی از عمه های راد خیلی اهل کمک و محبته ، همیشه برای کمک پیش قدمه طفلی .( من خواهرها و برادر و همسرهاشون رو خیلی دوست دارم ).
یه بار خونه پدر همسر مجلسی برگزار بود ، آخر شب که مهمون ها همه رفتن ، ما هر کدوم رو یه مبل ولو شده بودیم ، پدرهمسر قدرتی خدا در زمینه خلقت، با بچه های خودش رودربایستی داره و با بچه های مردم نه ، به اون بنده خدا گفت : آشغال ها رو ببره بندازه تو سطل زباله خیابون
اون رفت و وقتی برگشت، یه سکانس تاثیرگذاری اتفاق افتاد ، تو گویی که امپراتوری در کولوسئوم ، شمشیر خودش رو به گلادیاتور میده تا کار رو تموم کنه ، پدر همسر بالای پله ها منتظر وایساده بود و تا اون برگشت ، تی رو به داماد داد و گفت : پله ها رو تی بکش، تا اگه لکی از بردن آشغال مونده پاک بشه !
خب ، من به تک تک بچه ها نگاه کردم ببینم چیزی میگن ، دیدم خیر ! به خواهرهمسر ( خانم اون آقا) گفتم : عزیزم ، یه سری کارها فوق کمک محسوب میشه ، شوهرت اون قدر کمک میکنه که من به عنوان مهمون( با تاکید) معذب میشم !
فردا پای تلفن به سمع من رسید که ناراحت نباش اون آدم خودش دوست داره کمک کنه ، اون قدری که مرخصی گرفته رفته ، سنگهای کف رو بسابه تا خوب پاک بشه!
من نمی دونم اسمش چیه ؟! مهرطلبیه ، نوع دوستیه ، محبته یا ... . هر چیزی که هست ، از حدش که بگذره ، کسی هورا نمی کشه ، کسی تقدیر نمی کنه ، هیچ کسی تحسین نمی کنه ، مودب باشن میگن خودش دوست داره ، نباشند میگن خر خوبیه! خوب سواری میده ، بی ادب باشند لفظ دوستم رو به کار میبرن.
پ.ن : یه سری خاطره ها رو می نویسم اول وسوسه میشم خصوصی بنویسم بعد فکر میکنم چطور رمز بدم بهتون پشیمون میشم.
پ.ن ۲: رضوان جون پیامتون رو خوندم ، مرسی ، نگاه مهربونی دارید و ممنون بابت نشون دادن نکاتی که مخفیه